یازدهمین دوره رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری پس از اعلام نظر شورای نگهبان و اعلام رسمی وزارت کشور با 8 کاندیدا بر گزار خواهد شد.
اسامی کاندیداهای این دوره به ترتیب حروف الفبا 1- سعید جلیلی 2- غلامعلی حداد عادل 3- محسن رضایی 4- حسن روحانی 5- محمدرضا عارف 6- محمد غرضی 7- محمدباقر قالیباف 8- علی اکبر ولایتی می باشد.
*** سعید جلیلی ***
سعید جلیلی دبیر ۴۸ ساله شورای عالی امنیت ملی ایران و نماینده مقام معظم رهبری در این شورا است و این جایگاه او را به عنوان مذاکره کننده ارشد در موضوع انرژی هسته ای، استوار می کند. او بر خلاف دو مذاکره کننده پیشین انرژی هسته ای، ظاهری آرام و صبور دارد. نخستین بار نام سعید جلیلی پس از انتخابات سوم تیر 84 برای تصدی وزارت امور خارجه دولت نهم مطرح شد.
او پس از حسن روحانی و علی لاریجانی با حکم رئیس جمهور دبیر شورای عالی امنیت ملی شد تا در کوران یکی از پرمناقشه ترین پرونده های سیاسی ایران در تاریخ معاصر با نمایندگان غرب به گفت و گو و رایزنی بنشیند.
رسانه های داخلی از سعید جلیلی به عنوان "مردی هوشمند و نفوذ ناپذیر"نام می برند که طی چند دوره از مذاکرات با گروه 5+1 به نماد مقاومت منطقی و دفاع از حقوق اساسی ملت ایران تبدیل شده است.
حضور سعید جلیلی در دوران دفاع مقدس آن هم در میانه تحصیلش در دانشگاه نقطه برجسته ای از زندگی او محسوب می شود. او از مشهد زادگاهش عازم عملیات کربلای پنج شد و در همین عملیات پای راست خود را از دست داد و سال هاست که با پای مصنوعی حرکت میکند، اما گام هاي علمي و استوارش در سياست، در آینده قطعاً زبانزد خواهد شد.
جلیلی پس از جراحت در عملیات کربلای 5 به دانشگاه رفت و ادامه تحصیل داد و دکتری خود را در رشته علوم سیاسی گرفت.
رساله دکترا تحت عنوان «اندیشه سیاسی در قرآن»
جلیلی پس از جنگ، رساله دکترای خود را با عنوان «اندیشه سیاسی در قرآن» در خصوص سیاست خارجی اسلام به رشته تحریر درآورد که پروفسور حمید مولانا بر آن مقدمه نوشته است؛ این رساله در لبنان به زبان عربی ترجمه و منتشر شده است.
وی در سال 68 به وزارت امور خارجه رفت و پس از یک دوره 2 ساله، ریاست اداره بازرسی وزارت خارجه را بر عهده گرفت؛ دیگر مناصب او در این وزارتخانه دبیری و رایزنی جمهوری اسلامی ایران بود.
او در دوران ریاستش بر اداره بازرسی وزارت خارجه، 17 سفیر را اخراج کرده که برخی از آن به عنوان «انقلاب در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی» یاد کردند. وی پس از دوم خرداد 76 و تغییراتی که در وزارت خارجه اتفاق افتاد، به اداره آمریکای وزارتخانه منتقل شد و معاونت این اداره را بر عهده گرفت.
جلیلی در سال 80 به دفتر مقام معظم رهبری رفت و در سمت مدیریت بررسیهای جاری دفتر رهبر انقلاب به ادامه خدمت پرداخت. وی پس از انتخابات سوم تیر 84 به عنوان گزینه مطرح و موردنظر محمود احمدینژاد رئیس دولت نهم برای تصدی وزارت امور خارجه مطرح شد اما بر اساس مصلحت، اداره معاونت اروپا و آمریکای این وزارتخانه را بر عهده گرفت.
جلیلی در زمان حضورش در وزارت خارجه ارتباطش با دانشگاه را قطع نکرد و در دانشگاه به تدریس «سیره سیاسی پیامبر اکرم (ص)» پرداخت؛ وی همچنین مدتی به عنوان استاد دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف فعالیت داشته و در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع ) نیز صاحب کرسی استادی است.
وی در حال حاضر دبیری شورایعالی امنیت ملی و مسئولیت پیگیری موضوع هستهای کشورمان را بر عهده دارد.
*** محمد باقر قالیباف ***
در سال 1340 در طرقبه به دنیا آمدم. روز اول شهریور. طرقبه شهر کوچکی است و ییلاق مشهد محسوب میشود. پولدار نبودیم. زندگیمان معمولی بود و چرخ آن بی هلدادن نمیچرخید. من بچه بودم. درآمدی نداشتم. اما هر وقت میتوانستم کار کوچکی کنم و درآمد اندکی به دست بیاورم که کمک پدر و خانواده باشد این کار را میکردم.
روابط ما در خانوادهمان روابط گرمی بود. همدیگر را دوست داشتیم و دوست داریم. چیز عجیبی هم نیست. مردم ایران معمولا همین طوراند. پدرم محور خانواده است. انسجام و پیوستگی خانه با او بود. در کنار او محبت میان باقی اعضای خانواده معنا پیدا میکرد.
شانزده ساله که بودم، سال 1356، اوج بیقراریم بود. پر از انرژی بودم. عجیب بود. کشور هم انگار تازه شانزده سالش شده باشد، همین حال را داشت. پر از انرژی شده بود و از وضع موجود ناراضی بود. آرمانهای امام این امکان را فراهم میکرد.
امام میخواست مردم اسلام را بشناسند و عمل کنند. میخواست مردم آقای خودشان و بندهی خدا باشند. ما با امام نفس میکشیدیم و هر چه دستمان میرسید، هر چه که به انقلاب مربوط بود، میخواندیم. از یک سو تشنهی خواندن و دانستن بودیم و از سوی دیگر، تشنهی حرکت و عمل.
کتاب میخواندیم، اعلامیه میخواندیم، پای سخنرانی و منبر میرفتیم؛ مسجد کرامت، امام حسن مجتبی و موسیالرضا. منبر شهید هاشمی نژاد، شهید کامیاب، شهید دیالمه، آیتالله خامنهای، حاج آقا قادری و شیخ علی تهرانی شده بود پاتوقمان.
همانقدر هم کار میکردیم و دنبال کار بودیم. دوست نداشتیم کنار بنشینیم و فقط حرف بزنیم. امروز دیگر همهی این مجالس قابل تأیید نیستند اما آن روزها همهی اینها مجلس مذهبی به حساب میآمدند. مثلاً پایگاه اصلی حجتیه هم مشهد بود. مردم وقتی فاصلهشان با انقلاب روشن شد، ازشان جدا شدند. همان سال در اوج خفقان با چند تا از هممدرسهایهام انجمن اسلامی دانشآموزان را راه انداختیم. این انجمن هستهی اولیهی انجمن اسلامی دانشآموزان خراسان و بعد کشور شد. یادشان به خیر، فاضلالحسینی و جامی که آن روزها از فعالان بودند شهید شدند.
*** علیاکبر ولایتی ***
على اکبر ولایتى در 4 تیر سال 1324، در رستم آباد، یکى از 33 روستاى شمیران در خانوادهای متوسط به دنیا آمد.ولایتى در خانوادهاى نسبتا شلوغ (5 دختر و 1 پسر) به دنیا آمد. او کودکى آرام بود و بیشتر وقت خود را به مطالعه کتاب میگذراند، به طورى که در 9 سالگى، کتاب 7 جلدى اسکندرنامه، و در کلاس پنجم ابتدایى، کتاب کلیله و دمنه را خواند. از نوجوانى علاقه فراوانى به کتابهاى تاریخى داشت، به حدى که گاه 12 ساعت شبانه روز را به مطالعه تاریخ مى گذراند.
وی دوران ابتدایى و دوره نخست دبیرستان را در رستمآباد گذراند و در دوره دوم دبیرستان به دبیرستان جم قلهک رفت و در سال 1342 دیپلم طبیعى گرفت. در سال 1343 در کنکور سراسرى رتبه 49 کشورى را به دست آورد و در رشته پزشکى دانشگاه تهران پذیرفته شد و از سال 1342 در مدرسه قائمیه و سپس در دبیرستان جهانآراى قلهک تا سال 1350 به تدریس اشتغال داشت.
ولایتی دوره تخصص اطفال را در مرکز طبى کودکان دانشگاه تهران و فوق تخصص بیمارىهاى عفونى را در دانشگاه جان هاپکینز آمریکا گذراند.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى، مدتى معاون وزارت بهدارى بود، در دوره اول مجلس به نمایندگى مردم تهران انتخاب شد و سپس به مدت 16 سال، در دورههاى ریاستجمهورى حضرت آیتالله خامنهاى و آقاى هاشمى رفسنجانى، به عنوان وزیر خارجه خدمت کرد و از این حیث، پرسابقهترین وزیر جمهورى اسلامى به شمار مىآید.
پس از دوم خرداد 1376، با آن که خاتمى- رئیسجمهور وقت- سلیقه و دیدگاه وى را براى عضویت در کابینه مىپسندید، ولى او راهى بیت مقام معظم رهبرى شد و مشاور بینالملل ایشان گردید و هم اکنون نیز در این سمت خطیر انجام وظیفه مىکند.
صرف نظر از این شغل مهم، دکتر ولایتى در چند رشته دانشگاهى به تدریس مشغول است و در بعضى از شوراهاى مهم کشورى همچون شوراى عالى انقلاب فرهنگى، مجمع تشخیص مصلحت نظام و بنیاد دائرهالمعارف اسلامى شرکت داشته و عضو رسمى میباشد. او که داراى چندین دکتراى افتخارى از چند دانشگاه معتبر بینالمللى است، در تعدادى از انجمنهاى تخصصى و پژوهشى جهان نیز عضویت دارد.
او که از مردان سیاست روزگار ما است، خود در اهمیت مطالعات تاریخى براى حرفه سیاستمدارى مىگوید: هر کسى که بخواهد سیاست را خوب بفهمد، باید تاریخ بداند. اگر تاریخ نداند، راه بجایى نمى برد.
برخی از سمتهای اجرایی و علمی
مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل (از سال 1376 تا کنون) - وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران (از آذر ماه 1360 لغایت خرداد 1376) - عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام( از بدو تاسیس تا کنون) - عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی (از سال 1368) - دبیر کل مجمع جهانی اهلبیت (ع) (ازسال79 تا مهر 1381) - نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی - معاون وزیر بهداشت - استاد تاریخ روابط خارجی ایران در دانشکده روابط بینالملل وابسته به وزارت امور خارجه - استاد دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران - رئیس شورای عالی نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران - عضو هیأت مدیره نظام پزشکی تهران (از3 مهرماه 1370) - عضو شورای عالی سیاستگذاری دایرهالمعارف دفاع مقدس - عضو پیوسته منتخب فرهنگستان علوم پزشکی ایران (از سال 1369) - عضو هیئت امنای بنیاد دایرهالمعارف اسلامی برای 3 دوره - عضو هیأت امنا ی دانشگاه علوم پزشکی تهران - عضو هیأت امنای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی - عضو شورایعالی انستیتو تحقیقاتی سل و بیماریهای ریوی کشور - رئیس هیأت تحریریه مجله پزشکی جمهوری اسلامی ایران - رئیس هیأت مدیره انجمن متخصصین بیماریهای عفونی و گرمسیری ایران - رئیس شورای مرکزی انجمن اسلامی پزشکان ایران - رئیس گروه اسلام معاصر ـ بنیاد دائرﻩالمعارف اسلامی - رئیس مرکزآموزشی پژوهشی درمانی سل و بیماریهای ریوی
*** حسن روحانی ***
حسن روحانی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام از دیگر کاندیداهای این دوره از انتخابات است که صلاحیت او برای حضور در این عرصه از سوی شورای نگهبان احراز شد.
شیخ حسن فریدون روحانی در سال ۱۳۲۷ در شهر سرخه در شهرستان سمنان زاده شد. در سال ۱۳۴۰ در سن ۱۳ سالگی به قم رفت و تحصیلات حوزوی خود را آغاز کرد، ایشان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، نمایندهی مردم در دورههای اول تا پنجم مجلس شورای اسلامی بود. از سال 1364 تا 1366، ریاست قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء(ص) را بر عهده گرفت و از همان سال (1364) تا پایان جنگ، مسئولیت فرماندهی ستاد کل پدافند هوایی کشور را نیز عهدهدار بود.
دکتر روحانی از سال 1368 که "شورای عالی امنیت ملی"کشور تشکیل شد، به عنوان نمایندهی رهبر انقلاب وارد شورا شد و هم اکنون نیز يكي از نمایندههاي ولیفقیه در شورای عالی امنیت ملی و نیز رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام است، وی از سال 1370 تاکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس کمیسیون سیاسی ـ امنیتی ـ دفاعی آن مجمع است.
همچنین در دورهی سوم مجلس خبرگان رهبری، نمایندهی مردم استان سمنان و در دورهی جدید، نمایندهی مردم استان تهران در این مجلس است.
فعالیت در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی
حسن روحانی به مدت ۱۶ سال مسئولیت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت؛ سمتی که در دولت هاشمی به او رسید و در دولت خاتمی نیز ادامه یافت؛ اما دوران تصدی وی در پرونده هستهای تنها ۶۷۸ روز (از ۱۳۸۲/۷/۱۴ تا ۱۳۸۴/۵/۲۴) بود.
بعد از روی کار آمدن دولت نهم، روحانی در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۲۴ از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی بعد از ۱۶ سال کنارهگیری کرد.
اعلام کاندیداتوری حسن روحانی
حسن روحانی در یک همایش انتخاباتی در تالار اندیشه رسماً اعلام کاندیداتوری کرد، وی "دولت تدبیر و امید"را به عنوان شعار انتخاباتی خود اعلام کرد.
*** محمد رضا عارف ***
محمدرضا عارف معاون اول دولت خاتمی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام دقایقی پیش با حضور در وزارت کشور برای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد.
محمدرضا عارف در سال 1330 خورشیدی در خانوادهای مذهبی در شهر یزد به دنیا آمد. پدر وی حاج میرزا احمد عارف یکی از بازاریان سرشناس و از چهرههای محبوب و مردمی و مذهبی یزد و همچنین از خادمان حضرت سیدالشهدا (ع) بود که مجالس روضهخوانی و روشنگری منزل ایشان در شهر یزد در سالهای پیش و پس از انقلاب بهعنوان پایگاه دانشجویان، دانشگاهیان و فرهیختگان یزد به حساب میآمد.
در سالهای 73 تا 76 در سمت ریاست دانشگاه تهران حضوری درخشان داشت. پس از آن نیز در کابینهی دولت اصلاحات در سالهای 76 تا 79 بهعنوان وزیر پست و تلگراف و تلفن مشغول به خدمت شد و در سالهای 79 تا 80 به عنوان معاون رییس جمهور و رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور به فعالیت خود ادامه داد و در سالهای 1380 تا 1384 بهعنوان معاون اول رییس جمهور برگزیده شد.
علاقهمندی فراوان عارف به علم و دانش سبب شد که وی علی رغم مشغولیتهای مدیریتی در تمام این سالها، بهعنوان استادی برجسته در دانشگاه صنعتی اصفهان و صنعتی شریف و سایر دانشگاهها با هدایت بیش از 110 پایاننامهی دکترا و کارشناسیارشد و تدریس در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به فعالیتهای علمی خود ادامه دهد.
*خدمات پس از انقلاب
معاون طرح و توسعهی شرکت مخابرات ایران 1360-1359 ، سرپرست شرکت مخابرات ایران 1360 ، معاون دانشجویی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1361-1360 ، معاون آموزشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1362-1361 ، قائممقام و معاون هماهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1363-1362 ، معاون آموزشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1369-1368 ، مشاور آموزشی و قائممقام وزیر در هیات ممیزهی مرکزی و رئیس شورای هماهنگی هیاتهای امنای دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و پژوهشی 1373-1369 ، رییس دانشگاه تهران 1376-1373 ، وزیر پست و تلگراف و تلفن 1379-1376 ، معاون رییسجمهور و رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور 1380-1379 ، معاون اول رییسجمهور 1384-1380 ، عضو پیوستهی فرهنگستان علوم ایران ، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ، رییس انجمن رمز ایران ، رییس انجمن علمی کنترل و فرماندهی (C4Iایران) ، رییس انجمن علمی شبکههای هوشمند انرژی ایران ، رییس گروه علوم مهندسی فرهنگستان علوم ایران ، رییس بنیاد پیشبرد علم و فنآوری ایران (FAST-IRAN) ، رئیس هیات موسسه بنیاد امید ایرانیان
اسامی کاندیداهای این دوره به ترتیب حروف الفبا 1- سعید جلیلی 2- غلامعلی حداد عادل 3- محسن رضایی 4- حسن روحانی 5- محمدرضا عارف 6- محمد غرضی 7- محمدباقر قالیباف 8- علی اکبر ولایتی می باشد.
*** سعید جلیلی ***
او پس از حسن روحانی و علی لاریجانی با حکم رئیس جمهور دبیر شورای عالی امنیت ملی شد تا در کوران یکی از پرمناقشه ترین پرونده های سیاسی ایران در تاریخ معاصر با نمایندگان غرب به گفت و گو و رایزنی بنشیند.
رسانه های داخلی از سعید جلیلی به عنوان "مردی هوشمند و نفوذ ناپذیر"نام می برند که طی چند دوره از مذاکرات با گروه 5+1 به نماد مقاومت منطقی و دفاع از حقوق اساسی ملت ایران تبدیل شده است.
حضور سعید جلیلی در دوران دفاع مقدس آن هم در میانه تحصیلش در دانشگاه نقطه برجسته ای از زندگی او محسوب می شود. او از مشهد زادگاهش عازم عملیات کربلای پنج شد و در همین عملیات پای راست خود را از دست داد و سال هاست که با پای مصنوعی حرکت میکند، اما گام هاي علمي و استوارش در سياست، در آینده قطعاً زبانزد خواهد شد.
جلیلی پس از جراحت در عملیات کربلای 5 به دانشگاه رفت و ادامه تحصیل داد و دکتری خود را در رشته علوم سیاسی گرفت.
رساله دکترا تحت عنوان «اندیشه سیاسی در قرآن»
جلیلی پس از جنگ، رساله دکترای خود را با عنوان «اندیشه سیاسی در قرآن» در خصوص سیاست خارجی اسلام به رشته تحریر درآورد که پروفسور حمید مولانا بر آن مقدمه نوشته است؛ این رساله در لبنان به زبان عربی ترجمه و منتشر شده است.
وی در سال 68 به وزارت امور خارجه رفت و پس از یک دوره 2 ساله، ریاست اداره بازرسی وزارت خارجه را بر عهده گرفت؛ دیگر مناصب او در این وزارتخانه دبیری و رایزنی جمهوری اسلامی ایران بود.
او در دوران ریاستش بر اداره بازرسی وزارت خارجه، 17 سفیر را اخراج کرده که برخی از آن به عنوان «انقلاب در دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی» یاد کردند. وی پس از دوم خرداد 76 و تغییراتی که در وزارت خارجه اتفاق افتاد، به اداره آمریکای وزارتخانه منتقل شد و معاونت این اداره را بر عهده گرفت.
جلیلی در سال 80 به دفتر مقام معظم رهبری رفت و در سمت مدیریت بررسیهای جاری دفتر رهبر انقلاب به ادامه خدمت پرداخت. وی پس از انتخابات سوم تیر 84 به عنوان گزینه مطرح و موردنظر محمود احمدینژاد رئیس دولت نهم برای تصدی وزارت امور خارجه مطرح شد اما بر اساس مصلحت، اداره معاونت اروپا و آمریکای این وزارتخانه را بر عهده گرفت.
جلیلی در زمان حضورش در وزارت خارجه ارتباطش با دانشگاه را قطع نکرد و در دانشگاه به تدریس «سیره سیاسی پیامبر اکرم (ص)» پرداخت؛ وی همچنین مدتی به عنوان استاد دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف فعالیت داشته و در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع ) نیز صاحب کرسی استادی است.
وی در حال حاضر دبیری شورایعالی امنیت ملی و مسئولیت پیگیری موضوع هستهای کشورمان را بر عهده دارد.
*** غلامعلی حداد عادل ***
دانشگاه، فعالیتهای علمی و مبارزات قبل از انقلاب
سال 1342 با دیپلم ریاضی وارد رشته فیزیک دانشگاه تهران میشود و 1345 در همین رشته مقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه دولتی شیراز پی میگیرد؛ در همانجا با جدیتر شدن مبارزات، او نیز فعالیتهای انقلابی و مبارزاتی خود را شروع میکند همزمان با تحصیل به دلیل قوت و توانایی علمی مشغول به تدریس در دانشگاه میشوند. در شیراز انجمن اسلامی دانشگاه را راهاندازی میکند و پس از مدتی دستگیر شده و تحت بازجویی ساواک قرار میگیرند؛ نهایتا به جهت مبارزات انقلابی و فعالیتهای سیاسی از دانشگاه شیراز اخراج میشوند؛ آشنایی آقای حداد با شهید علامه مطهری نیز در همین دوران و در شیراز اتفاقی میافتد گرچه بعدها تبدیل به رابطه استاد و شاگردی محکمی میشود.
مبارزات مجلس ششم و ریاست دوره هفتم مجلس
در همین سالهای میانی دهه 70 اوضاع کشور مخصوصا در حوزه سیاست نابسامان است؛ اصولگرایان در انتخابات مجلس ششم اگر چه با افراد شاخصی در انتخابات به میدان میآیند؛ اما فقط آقای هاشمی رفسنجانی و حداد توانستند وارد مجلس شوند ماجرای معروف مسجد هدایت که ایشان و خانوادهشان در آن صندوق رای داده بودند و در اعلام نتایج رای ایشان صفر اعلام شده بود در همین دوره اتفاق میافتد. بعد از ورود به مجلس ششم با تلاش جدی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین، اعتبار نامه وی تا چهار ماه تایید نشد! در رفتوآمدهای همین چند ماه و در فرصتهای خالی مجلس ششم بود، که برای دومین بار زبان فرانسه را مرور کرد ایشان به زبانهای عربی و انگلیسی سخنرانی و مذاکره میکنند و به زبان فرانسه نیز تسلط دارند. او در مجلس ششم رئیس فراکسیون اصولگرایان(اقلیت) شد؛ به این ترتیب وی در خط مقدم مبارزه با افراطیون اصلاحطلب قرار میگیرد، از همین رو اصلاح طلبان تندرو هرگز میانه خوبی با ایشان نداشته و ندارند؛ موضعگیری ایشان نیز نسبت به آنان همواره شفاف و صریح بوده است.
نطقهای انقلابی و مخالفتهای ایشان با لوایح و طرحهای ضد نظام، بسیاری از بحثهای گرم مجلس ششم را ایجاد کرد و اقلیتی قدرتمند را برای اصولگرایان در مجلس ششم پدیدار ساخت؛ دکتر درحالی در مجلس به مواجهه با این جریان پرداخت که در همان دوران، فتنه منتظری، اصلاح قانون مطبوعات، پس لرزههای وقایع 18 تیر، ماجرای آقاجری، تحصن مجلس ششم و بسیاری دیگر از مسائل در آن مجلس پیش آمد.
مجالس هشتم، نهم و فتنه 88
در شروع مجلس هشتم با لابیگری سیاسی آقایان رحیمی، باهنر و کردان، اصلاح طلبان مجلس که از دیر باز دل خوشی از حداد نداشتند به سمت آقای لاریجانی رفتند؛ برخی طرفداران دولت نیز به امید اینکه ایشان رابطه بهتری با دولت خواهد داشت با ایشان به توافق رسیدند. در این دوره با اصرار نمایندگان ارزشی مجلس ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس را بر عهده گرفتند و البته دیری نپایید که با روشن شدن زوایای امر تغییر نظر دادند، به همین جهت در دوره نهم سه جریان انقلابی مجلس یعنی پایداری، رهپویان و ایثارگران از ریاست مجلسی ایشان حمایت کردند؛ در دوره نهم تقابل با جریان راست سنتی و آقای لاریجانی نیز پررنگتر اتفاق افتاد و ایشان اگر چه لابیهای مجلس به سمت ریاست آقای لاریجانی پیش میرفت انقلابی و محکم تا آخرین لحظه مبارزه ایستادند.با شروع مجلس نهم سه جریان انقلابیتر مجلس یعنی رهپویان، ایثارگران و پایداری با تشکیل فراکسیون اصولگرایان وی را به ریاست آن انتخاب کردند؛ در آنچه از عمر مجلس نهم نیز گذشته در رویدادهای مهم آن یعنی سوال از رئیسجمهور و استیضاح وزیر کار مخالفت ایشان و فراکسیون با فرمایشات رهبری معظم انقلاب که پس از آن ماجراها بیان شد تطابق داشت.
از نکات دیگری که بیان آن در پایان خالی از لطف نیست عدم ورود ایشان به فعالیتهای اقتصادی است؛ گرچه پدر ایشان از متنفذین صنعت حمل و نقل بودهاند، هیچ گاه نه تنها وارد کار اقتصادی نشدند، حتی حاضر به پیش بردن جریان اقتصادی ارث پدری را همزمان با مسئولیت داشتن در نظام اسلامی نیز نگردیدند و همواره کار های کشور و انقلاب وفعالیت های علمی و فرهنگی را به آن ارجحیت دادند.
دانشگاه، فعالیتهای علمی و مبارزات قبل از انقلاب
سال 1342 با دیپلم ریاضی وارد رشته فیزیک دانشگاه تهران میشود و 1345 در همین رشته مقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه دولتی شیراز پی میگیرد؛ در همانجا با جدیتر شدن مبارزات، او نیز فعالیتهای انقلابی و مبارزاتی خود را شروع میکند همزمان با تحصیل به دلیل قوت و توانایی علمی مشغول به تدریس در دانشگاه میشوند. در شیراز انجمن اسلامی دانشگاه را راهاندازی میکند و پس از مدتی دستگیر شده و تحت بازجویی ساواک قرار میگیرند؛ نهایتا به جهت مبارزات انقلابی و فعالیتهای سیاسی از دانشگاه شیراز اخراج میشوند؛ آشنایی آقای حداد با شهید علامه مطهری نیز در همین دوران و در شیراز اتفاقی میافتد گرچه بعدها تبدیل به رابطه استاد و شاگردی محکمی میشود.
مبارزات مجلس ششم و ریاست دوره هفتم مجلس
در همین سالهای میانی دهه 70 اوضاع کشور مخصوصا در حوزه سیاست نابسامان است؛ اصولگرایان در انتخابات مجلس ششم اگر چه با افراد شاخصی در انتخابات به میدان میآیند؛ اما فقط آقای هاشمی رفسنجانی و حداد توانستند وارد مجلس شوند ماجرای معروف مسجد هدایت که ایشان و خانوادهشان در آن صندوق رای داده بودند و در اعلام نتایج رای ایشان صفر اعلام شده بود در همین دوره اتفاق میافتد. بعد از ورود به مجلس ششم با تلاش جدی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین، اعتبار نامه وی تا چهار ماه تایید نشد! در رفتوآمدهای همین چند ماه و در فرصتهای خالی مجلس ششم بود، که برای دومین بار زبان فرانسه را مرور کرد ایشان به زبانهای عربی و انگلیسی سخنرانی و مذاکره میکنند و به زبان فرانسه نیز تسلط دارند. او در مجلس ششم رئیس فراکسیون اصولگرایان(اقلیت) شد؛ به این ترتیب وی در خط مقدم مبارزه با افراطیون اصلاحطلب قرار میگیرد، از همین رو اصلاح طلبان تندرو هرگز میانه خوبی با ایشان نداشته و ندارند؛ موضعگیری ایشان نیز نسبت به آنان همواره شفاف و صریح بوده است.
نطقهای انقلابی و مخالفتهای ایشان با لوایح و طرحهای ضد نظام، بسیاری از بحثهای گرم مجلس ششم را ایجاد کرد و اقلیتی قدرتمند را برای اصولگرایان در مجلس ششم پدیدار ساخت؛ دکتر درحالی در مجلس به مواجهه با این جریان پرداخت که در همان دوران، فتنه منتظری، اصلاح قانون مطبوعات، پس لرزههای وقایع 18 تیر، ماجرای آقاجری، تحصن مجلس ششم و بسیاری دیگر از مسائل در آن مجلس پیش آمد.
مجالس هشتم، نهم و فتنه 88
در شروع مجلس هشتم با لابیگری سیاسی آقایان رحیمی، باهنر و کردان، اصلاح طلبان مجلس که از دیر باز دل خوشی از حداد نداشتند به سمت آقای لاریجانی رفتند؛ برخی طرفداران دولت نیز به امید اینکه ایشان رابطه بهتری با دولت خواهد داشت با ایشان به توافق رسیدند. در این دوره با اصرار نمایندگان ارزشی مجلس ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس را بر عهده گرفتند و البته دیری نپایید که با روشن شدن زوایای امر تغییر نظر دادند، به همین جهت در دوره نهم سه جریان انقلابی مجلس یعنی پایداری، رهپویان و ایثارگران از ریاست مجلسی ایشان حمایت کردند؛ در دوره نهم تقابل با جریان راست سنتی و آقای لاریجانی نیز پررنگتر اتفاق افتاد و ایشان اگر چه لابیهای مجلس به سمت ریاست آقای لاریجانی پیش میرفت انقلابی و محکم تا آخرین لحظه مبارزه ایستادند.با شروع مجلس نهم سه جریان انقلابیتر مجلس یعنی رهپویان، ایثارگران و پایداری با تشکیل فراکسیون اصولگرایان وی را به ریاست آن انتخاب کردند؛ در آنچه از عمر مجلس نهم نیز گذشته در رویدادهای مهم آن یعنی سوال از رئیسجمهور و استیضاح وزیر کار مخالفت ایشان و فراکسیون با فرمایشات رهبری معظم انقلاب که پس از آن ماجراها بیان شد تطابق داشت.
از نکات دیگری که بیان آن در پایان خالی از لطف نیست عدم ورود ایشان به فعالیتهای اقتصادی است؛ گرچه پدر ایشان از متنفذین صنعت حمل و نقل بودهاند، هیچ گاه نه تنها وارد کار اقتصادی نشدند، حتی حاضر به پیش بردن جریان اقتصادی ارث پدری را همزمان با مسئولیت داشتن در نظام اسلامی نیز نگردیدند و همواره کار های کشور و انقلاب وفعالیت های علمی و فرهنگی را به آن ارجحیت دادند.
*** محسن رضائی ***
محسن رضائی میرقائد دهم شهریور ماه 1333 در روستای بنهوار از توابع شهرستان مسجد سلیمان متولد شد و پدرش نام «سبزوار» را برای وی برگزید؛ البته نام رضایی بعدها به دلیل استفاده حضرت امام از نام «محسن» برای وی در حکم فرماندهی اش در سپاه، تغییر کرد. وی در سال 52 برای تحصیل در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه علم و صنعت به تهران آمد اما به دلیل ورود به فعالیتهای سیاسی دانشگاه را رها کرد.
رضایی همزمان با اوج مبارزات مردمی علیه رژیم ستمشاهی پهلوی به همراه جمعی از دوستان انقلابی اش گروه «منصورون» را تشکیل داد؛ گروهی که در سال 57 با ائتلاف 6 گروه انقلابی دیگر «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» را بنیان نهاد و رضایی از اعضای کلیدی آن سازمان شد.
محسن رضایی در سال 60 و در اولین ماههای جنگ تحمیلی در حالی که 27 سال داشت، با حکم امام راحل (ره) فرماندهی کل سپاه را بر عهده گرفت و تا پایان دوران دفاع مقدس در این مقام بود؛ البته او در سالهای دفاع، فرماندهی ستاد کل نیروهای مسلح را نیز در کارنامه خود ثبت کرد.
از جالبترین موضوعات مرتبط با رضایی ادعای واهی صهیونیستها مبنی بر دخالت و نقش وی در انفجار مرکز همیاری یهودیان آرژانتین بود که اگر چه به صدور حکم تعقیب وی توسط پلیس بین الملل منجر شد اما در نهایت به دلیل عدم اثبات ادعای مطرح شده، به خروج نام فرمانده سابق سپاه از فهرست تحت تعقیب اینترپل منتهی شد.
رضایی پس از پایان جنگ، تحصیلات مهندسی خود را نیمهکاره گذاشت و در مقطع کارشناسی رشته اقتصاد در دانشگاه تهران به ادامه تحصیل پرداخت و پس از طی دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد، توانست در سال 79 دکترای خود را از دانشگاه تهران دریافت کند.
محسن رضایی پس از کنارهگیری از فرماندهی سپاه در سال 1376 رسماً ردای سیاست را بر تن کرد و با حکم مقام معظم رهبری به دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد. وی که در زمان فرماندهی سپاه تأسیس قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء را به نام خود ثبت کرد، در مجمع تشخیص مصلحت نیز در مقام ریاست کمیسیون اقتصاد کلان نقش مؤثری در تدوین سند چشمانداز 20 ساله و نیز اصلاح قانون سرمایهگذاری خارجی ایفا کرد.
رضایی در سال 78 داوطلب نمایندگی مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه تهران شد و در فهرست «ائتلاف خط امام و رهبری» قرار گرفت اما نتواست با کسب آرای لازم به خانه ملت راه یابد.
وی در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال 84، با شعار انتخاباتی «دولت عشق» وارد عرصه شد اما دو روز قبل از برگزاری انتخابات، با صدور بیانیهای به دلیل «جلوگیری از پراکندگی آرای مردم بر اثر کثرت نامزدها»، کنارهگیری خود را اعلام کرد. رضایی که به عنوان یک چهره خط سومی (جریانی که به هیچ یک از دو طیف سیاسی اصلی کشور تعلق ندارد) معروف است، در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بار دیگر به صورت مستقل کاندیدا شد.
او برای ورود هر چند دیرهنگامش در انتخابات، ایده «دولت ائتلافی» را مطرح کرد و «تأسیس نظام فدرالی» اصلی ترین برنامهاش بود اما به دلیل عدم کسب آرای لازم که جایگاه سوم از بین 4 کاندیدا را نصیب او کرد، از رفتن به پاستور بازماند.
اگر چه محسن رضایی پس از انتخابات 88 به نتایج اعلام شده اعتراض کرد اما به دلیل آنچه «رفتار غیر دموکراتیک دو نامزد دیگر» عنوان کرد و تأکید داشت که راه آنها را قبول ندارد و همه مسائل را باید از راه قانون پیگیری کرد، صحت انتخابات را تأیید کرد و از پیگیری اعتراضش انصراف داد.
رضایی بار دیگر در تاریخ 14 اسفند 91 در جمع مردم دیواندره در استان کردستان بهطور رسمی کاندیداتوری خود در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را اعلام و شعار خود را «سلام بر زندگی» با تشکیل «دولت فراگیر و جامعه امید» عنوان کرد.
محسن رضائی میرقائد دهم شهریور ماه 1333 در روستای بنهوار از توابع شهرستان مسجد سلیمان متولد شد و پدرش نام «سبزوار» را برای وی برگزید؛ البته نام رضایی بعدها به دلیل استفاده حضرت امام از نام «محسن» برای وی در حکم فرماندهی اش در سپاه، تغییر کرد. وی در سال 52 برای تحصیل در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه علم و صنعت به تهران آمد اما به دلیل ورود به فعالیتهای سیاسی دانشگاه را رها کرد.
رضایی همزمان با اوج مبارزات مردمی علیه رژیم ستمشاهی پهلوی به همراه جمعی از دوستان انقلابی اش گروه «منصورون» را تشکیل داد؛ گروهی که در سال 57 با ائتلاف 6 گروه انقلابی دیگر «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» را بنیان نهاد و رضایی از اعضای کلیدی آن سازمان شد.
محسن رضایی در سال 60 و در اولین ماههای جنگ تحمیلی در حالی که 27 سال داشت، با حکم امام راحل (ره) فرماندهی کل سپاه را بر عهده گرفت و تا پایان دوران دفاع مقدس در این مقام بود؛ البته او در سالهای دفاع، فرماندهی ستاد کل نیروهای مسلح را نیز در کارنامه خود ثبت کرد.
از جالبترین موضوعات مرتبط با رضایی ادعای واهی صهیونیستها مبنی بر دخالت و نقش وی در انفجار مرکز همیاری یهودیان آرژانتین بود که اگر چه به صدور حکم تعقیب وی توسط پلیس بین الملل منجر شد اما در نهایت به دلیل عدم اثبات ادعای مطرح شده، به خروج نام فرمانده سابق سپاه از فهرست تحت تعقیب اینترپل منتهی شد.
رضایی پس از پایان جنگ، تحصیلات مهندسی خود را نیمهکاره گذاشت و در مقطع کارشناسی رشته اقتصاد در دانشگاه تهران به ادامه تحصیل پرداخت و پس از طی دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد، توانست در سال 79 دکترای خود را از دانشگاه تهران دریافت کند.
محسن رضایی پس از کنارهگیری از فرماندهی سپاه در سال 1376 رسماً ردای سیاست را بر تن کرد و با حکم مقام معظم رهبری به دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد. وی که در زمان فرماندهی سپاه تأسیس قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء را به نام خود ثبت کرد، در مجمع تشخیص مصلحت نیز در مقام ریاست کمیسیون اقتصاد کلان نقش مؤثری در تدوین سند چشمانداز 20 ساله و نیز اصلاح قانون سرمایهگذاری خارجی ایفا کرد.
رضایی در سال 78 داوطلب نمایندگی مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه تهران شد و در فهرست «ائتلاف خط امام و رهبری» قرار گرفت اما نتواست با کسب آرای لازم به خانه ملت راه یابد.
وی در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال 84، با شعار انتخاباتی «دولت عشق» وارد عرصه شد اما دو روز قبل از برگزاری انتخابات، با صدور بیانیهای به دلیل «جلوگیری از پراکندگی آرای مردم بر اثر کثرت نامزدها»، کنارهگیری خود را اعلام کرد. رضایی که به عنوان یک چهره خط سومی (جریانی که به هیچ یک از دو طیف سیاسی اصلی کشور تعلق ندارد) معروف است، در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بار دیگر به صورت مستقل کاندیدا شد.
او برای ورود هر چند دیرهنگامش در انتخابات، ایده «دولت ائتلافی» را مطرح کرد و «تأسیس نظام فدرالی» اصلی ترین برنامهاش بود اما به دلیل عدم کسب آرای لازم که جایگاه سوم از بین 4 کاندیدا را نصیب او کرد، از رفتن به پاستور بازماند.
اگر چه محسن رضایی پس از انتخابات 88 به نتایج اعلام شده اعتراض کرد اما به دلیل آنچه «رفتار غیر دموکراتیک دو نامزد دیگر» عنوان کرد و تأکید داشت که راه آنها را قبول ندارد و همه مسائل را باید از راه قانون پیگیری کرد، صحت انتخابات را تأیید کرد و از پیگیری اعتراضش انصراف داد.
رضایی بار دیگر در تاریخ 14 اسفند 91 در جمع مردم دیواندره در استان کردستان بهطور رسمی کاندیداتوری خود در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را اعلام و شعار خود را «سلام بر زندگی» با تشکیل «دولت فراگیر و جامعه امید» عنوان کرد.
*** محمد باقر قالیباف ***
در سال 1340 در طرقبه به دنیا آمدم. روز اول شهریور. طرقبه شهر کوچکی است و ییلاق مشهد محسوب میشود. پولدار نبودیم. زندگیمان معمولی بود و چرخ آن بی هلدادن نمیچرخید. من بچه بودم. درآمدی نداشتم. اما هر وقت میتوانستم کار کوچکی کنم و درآمد اندکی به دست بیاورم که کمک پدر و خانواده باشد این کار را میکردم.
روابط ما در خانوادهمان روابط گرمی بود. همدیگر را دوست داشتیم و دوست داریم. چیز عجیبی هم نیست. مردم ایران معمولا همین طوراند. پدرم محور خانواده است. انسجام و پیوستگی خانه با او بود. در کنار او محبت میان باقی اعضای خانواده معنا پیدا میکرد.
شانزده ساله که بودم، سال 1356، اوج بیقراریم بود. پر از انرژی بودم. عجیب بود. کشور هم انگار تازه شانزده سالش شده باشد، همین حال را داشت. پر از انرژی شده بود و از وضع موجود ناراضی بود. آرمانهای امام این امکان را فراهم میکرد.
امام میخواست مردم اسلام را بشناسند و عمل کنند. میخواست مردم آقای خودشان و بندهی خدا باشند. ما با امام نفس میکشیدیم و هر چه دستمان میرسید، هر چه که به انقلاب مربوط بود، میخواندیم. از یک سو تشنهی خواندن و دانستن بودیم و از سوی دیگر، تشنهی حرکت و عمل.
کتاب میخواندیم، اعلامیه میخواندیم، پای سخنرانی و منبر میرفتیم؛ مسجد کرامت، امام حسن مجتبی و موسیالرضا. منبر شهید هاشمی نژاد، شهید کامیاب، شهید دیالمه، آیتالله خامنهای، حاج آقا قادری و شیخ علی تهرانی شده بود پاتوقمان.
همانقدر هم کار میکردیم و دنبال کار بودیم. دوست نداشتیم کنار بنشینیم و فقط حرف بزنیم. امروز دیگر همهی این مجالس قابل تأیید نیستند اما آن روزها همهی اینها مجلس مذهبی به حساب میآمدند. مثلاً پایگاه اصلی حجتیه هم مشهد بود. مردم وقتی فاصلهشان با انقلاب روشن شد، ازشان جدا شدند. همان سال در اوج خفقان با چند تا از هممدرسهایهام انجمن اسلامی دانشآموزان را راه انداختیم. این انجمن هستهی اولیهی انجمن اسلامی دانشآموزان خراسان و بعد کشور شد. یادشان به خیر، فاضلالحسینی و جامی که آن روزها از فعالان بودند شهید شدند.
من هجده سالگیم در سال پنجاه و هشت بود. مىشد راحت بروم خدمت سربازیم را کنم و بروم دنبال درس و زندگیم یا در مغازهى پدرم بایستم و یک لقمه نان حلال گیر بیاورم و بخورم. خواستم دینم را به انقلاب ادا کنم. رفتم جبهه. این سالها گاهى کسانى طورى برخورد مىکنند که انگار بگویند «یا تو یک دیکتاتور نظامى هستى یا باید از دورهاى که نظامى بودهاى ابراز ندامت کنى.» نه. ندامتى در من نیست. خوشحالم که از کشورم و انقلاب مردمم دفاع کردم. خوشحالم که با دیوانهى متجاوزى مثل صدام جنگیدم. خوشحالم که با شهدایى که اسم بردم نشستم و برخاستم.
من هنوز هم به پاسداریم افتخار میکنم. سال شصت و یک من را کردند فرمانده تیپ امام رضا و یک سال بعد فرمانده لشکر پنج نصر خراسان. برادرم حسن هم غواص همان لشکر بود. من همان سال ازدواج هم کردم. بیست و دو سالم بود. آنها که به من اعتماد کردند و وظیفهى فرماندهى را به گردن من گذاشتند چه شجاعتى داشتند و من که پذیرفتم هم چه شجاعتى داشتم و ببین که حالا بعضى از ما چه فراموشکار شدهایم که به مرد سى ساله و چهل ساله اعتماد نمىکنیم و کار نمىسپریم و مىگوییم هنوز جوان است. برادرم حسن در کربلای چهار شهید شد. جنگ چنین چیزى بود. ما در جنگ داغ دیدیم و رنج کشیدیم و بزرگ شدیم. اگر کسى خیال مىکند این که گفتهاند جنگ برکت بود یعنى ایام به کام بود و همه چیز جفت و جور، در اشتباه است.
ما در جنگ برادران تنیمان و برادران ایمانیمان را از دست دادیم. براى من از دست دادن حسن قالیباف شاید همان قدر سخت بود که از دست دادن ولیالله چراغچی. کوتاه مىگویم. بعد از جنگ هم باز مىتوانستم بروم دنبال همان یک لقمه نان حلال بىدغدغه. اما نرفتم. هنوز غرب کشور کاملا امن نبود مدتی ماندم تا امنیت غرب کامل شود. نگذاشته بودیم ایران به چنگ مهاجم وحشى بیفتد اما در همین کشمکش او کم ویرانى پدید نیاورده بود. هر کس خرمشهر را پس از جنگ دیده باشد مىداند که از چه ویرانىاى صحبت مىکنم. باز هم ساختن وظیفه بود. در سال 1373 من را فرمانده قرارگاه سازندگى خاتمالانبیا کردند. در این سمت در پروژههایی شرکت داشتم. مثلا راهآهن مشهد سرخس، گازرسانی به پنج استان مرکزی و غربی، ساخت سازههای عظیم دریایی خلیجفارس و نیز سد بزرگ کرخه که یکی از افتخارات مهندسی کشور است.
در همین سالها برایم مسجل بود که بىدانستن و بى آموختن نمىشود کارها را درست انجام داد. دانشگاه هم دیگر یک وظیفه بود. کار مىکردم و درس مىخواندم. رفته بودم دانشگاه تهران و کارشناسى ارشد جغرافیاى سیاسى مىخواندم. مىشد بروم در یک دانشگاه نظامى درس بخوانم. اما ترجیح دادم بروم دانشگاه تهران.
در سال 1376 مقام معظم رهبرى فرماندهى نیروى هوایى سپاه را به عهدهام گذاشتند. بدون تخصص که نمیشود کاری را پذیرفت. پس از ماهها کار فشرده به فرانسه رفتم و امتحان خلبانى ایرباس را دادم تا مطمئن شوم که این مدرک را هم با تلاش گرفتهام نه مثلا با اسم قالیباف یا فرمانده نیرو. هنوز هم خلبان ایران ایر هستم و پرواز میکنم.
در نیروى هوایى سپاه سعى کردم خدمت کنم. پیش از من کارهاى بسیارى کرده بودند و لازم بود کارهاى دیگرى هم در ادامه انجام شود. سعى کردم اتفاقهاى خوبى در نیرو رخ بدهد. در زمینههای ترابری هوایی به دستآوردهای خوبی رسیدیم. همزمان در کنکور دکترى هم شرکت کردم و در دانشگاه تربیت مدرس پذیرفته شدم. عنوان تز دکتریم «بررسی سیر تکوین نهادهای محلی ایران در دورهی معاصر» بود.
در سال 1379، مقام معظم رهبرى فرماندهى نیروى انتظامى را به عهدهام گذاشتند. نحوهى حضورم در آنجا و نیز تغییراتى که در نیروى انتظامى در آن دوره ایجاد شد نیز نیاز به گفتن ندارد. مردم خود شاهد بودهاند و دیدهاند. من هم وقتی میدیدم پلیس با مردم دوست شده و منزلتی پیدا کرده و مردم اسمم را گذاشتهاند پلیس مهربان، خوشحال میشدم. راهاندازی پلیس 110 هم در این دوستی بیتأثیر نبود. حالا پلیس مجهز و منظم، شایستهی اعتماد مردم بود.
در سال 1380 در همان زمان فرماندهى نیروى انتظامى از تز دکتریم دفاع کردم و دکتریم را گرفتم، بعد از آن کار تدریس در دانشگاه هم به کارهاى دیگرم اضافه شد. این هم غنیمت بزرگى بود. هم در فضاى آکادمیک حضور داشتم و هم با نسل جوان دانشجو مستقیم سر و کاری داشتم.
فعلا در خدمت مردم شهر تهران - شهرداری تهران - هستم. اگر از من راضى باشند خدمتشان براى من افتخار است و اگر ناراضى باشند باز قالیباف است که باید برود و خودش را درست کند تا لایق خدمت به مردم باشد. مردمى که در طى ربع قرن گذشته بارها نشان دادهاند که بهتریناند.
من هنوز هم به پاسداریم افتخار میکنم. سال شصت و یک من را کردند فرمانده تیپ امام رضا و یک سال بعد فرمانده لشکر پنج نصر خراسان. برادرم حسن هم غواص همان لشکر بود. من همان سال ازدواج هم کردم. بیست و دو سالم بود. آنها که به من اعتماد کردند و وظیفهى فرماندهى را به گردن من گذاشتند چه شجاعتى داشتند و من که پذیرفتم هم چه شجاعتى داشتم و ببین که حالا بعضى از ما چه فراموشکار شدهایم که به مرد سى ساله و چهل ساله اعتماد نمىکنیم و کار نمىسپریم و مىگوییم هنوز جوان است. برادرم حسن در کربلای چهار شهید شد. جنگ چنین چیزى بود. ما در جنگ داغ دیدیم و رنج کشیدیم و بزرگ شدیم. اگر کسى خیال مىکند این که گفتهاند جنگ برکت بود یعنى ایام به کام بود و همه چیز جفت و جور، در اشتباه است.
ما در جنگ برادران تنیمان و برادران ایمانیمان را از دست دادیم. براى من از دست دادن حسن قالیباف شاید همان قدر سخت بود که از دست دادن ولیالله چراغچی. کوتاه مىگویم. بعد از جنگ هم باز مىتوانستم بروم دنبال همان یک لقمه نان حلال بىدغدغه. اما نرفتم. هنوز غرب کشور کاملا امن نبود مدتی ماندم تا امنیت غرب کامل شود. نگذاشته بودیم ایران به چنگ مهاجم وحشى بیفتد اما در همین کشمکش او کم ویرانى پدید نیاورده بود. هر کس خرمشهر را پس از جنگ دیده باشد مىداند که از چه ویرانىاى صحبت مىکنم. باز هم ساختن وظیفه بود. در سال 1373 من را فرمانده قرارگاه سازندگى خاتمالانبیا کردند. در این سمت در پروژههایی شرکت داشتم. مثلا راهآهن مشهد سرخس، گازرسانی به پنج استان مرکزی و غربی، ساخت سازههای عظیم دریایی خلیجفارس و نیز سد بزرگ کرخه که یکی از افتخارات مهندسی کشور است.
در همین سالها برایم مسجل بود که بىدانستن و بى آموختن نمىشود کارها را درست انجام داد. دانشگاه هم دیگر یک وظیفه بود. کار مىکردم و درس مىخواندم. رفته بودم دانشگاه تهران و کارشناسى ارشد جغرافیاى سیاسى مىخواندم. مىشد بروم در یک دانشگاه نظامى درس بخوانم. اما ترجیح دادم بروم دانشگاه تهران.
در سال 1376 مقام معظم رهبرى فرماندهى نیروى هوایى سپاه را به عهدهام گذاشتند. بدون تخصص که نمیشود کاری را پذیرفت. پس از ماهها کار فشرده به فرانسه رفتم و امتحان خلبانى ایرباس را دادم تا مطمئن شوم که این مدرک را هم با تلاش گرفتهام نه مثلا با اسم قالیباف یا فرمانده نیرو. هنوز هم خلبان ایران ایر هستم و پرواز میکنم.
در نیروى هوایى سپاه سعى کردم خدمت کنم. پیش از من کارهاى بسیارى کرده بودند و لازم بود کارهاى دیگرى هم در ادامه انجام شود. سعى کردم اتفاقهاى خوبى در نیرو رخ بدهد. در زمینههای ترابری هوایی به دستآوردهای خوبی رسیدیم. همزمان در کنکور دکترى هم شرکت کردم و در دانشگاه تربیت مدرس پذیرفته شدم. عنوان تز دکتریم «بررسی سیر تکوین نهادهای محلی ایران در دورهی معاصر» بود.
در سال 1379، مقام معظم رهبرى فرماندهى نیروى انتظامى را به عهدهام گذاشتند. نحوهى حضورم در آنجا و نیز تغییراتى که در نیروى انتظامى در آن دوره ایجاد شد نیز نیاز به گفتن ندارد. مردم خود شاهد بودهاند و دیدهاند. من هم وقتی میدیدم پلیس با مردم دوست شده و منزلتی پیدا کرده و مردم اسمم را گذاشتهاند پلیس مهربان، خوشحال میشدم. راهاندازی پلیس 110 هم در این دوستی بیتأثیر نبود. حالا پلیس مجهز و منظم، شایستهی اعتماد مردم بود.
در سال 1380 در همان زمان فرماندهى نیروى انتظامى از تز دکتریم دفاع کردم و دکتریم را گرفتم، بعد از آن کار تدریس در دانشگاه هم به کارهاى دیگرم اضافه شد. این هم غنیمت بزرگى بود. هم در فضاى آکادمیک حضور داشتم و هم با نسل جوان دانشجو مستقیم سر و کاری داشتم.
فعلا در خدمت مردم شهر تهران - شهرداری تهران - هستم. اگر از من راضى باشند خدمتشان براى من افتخار است و اگر ناراضى باشند باز قالیباف است که باید برود و خودش را درست کند تا لایق خدمت به مردم باشد. مردمى که در طى ربع قرن گذشته بارها نشان دادهاند که بهتریناند.
*** علیاکبر ولایتی ***
على اکبر ولایتى در 4 تیر سال 1324، در رستم آباد، یکى از 33 روستاى شمیران در خانوادهای متوسط به دنیا آمد.ولایتى در خانوادهاى نسبتا شلوغ (5 دختر و 1 پسر) به دنیا آمد. او کودکى آرام بود و بیشتر وقت خود را به مطالعه کتاب میگذراند، به طورى که در 9 سالگى، کتاب 7 جلدى اسکندرنامه، و در کلاس پنجم ابتدایى، کتاب کلیله و دمنه را خواند. از نوجوانى علاقه فراوانى به کتابهاى تاریخى داشت، به حدى که گاه 12 ساعت شبانه روز را به مطالعه تاریخ مى گذراند.
وی دوران ابتدایى و دوره نخست دبیرستان را در رستمآباد گذراند و در دوره دوم دبیرستان به دبیرستان جم قلهک رفت و در سال 1342 دیپلم طبیعى گرفت. در سال 1343 در کنکور سراسرى رتبه 49 کشورى را به دست آورد و در رشته پزشکى دانشگاه تهران پذیرفته شد و از سال 1342 در مدرسه قائمیه و سپس در دبیرستان جهانآراى قلهک تا سال 1350 به تدریس اشتغال داشت.
ولایتی دوره تخصص اطفال را در مرکز طبى کودکان دانشگاه تهران و فوق تخصص بیمارىهاى عفونى را در دانشگاه جان هاپکینز آمریکا گذراند.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى، مدتى معاون وزارت بهدارى بود، در دوره اول مجلس به نمایندگى مردم تهران انتخاب شد و سپس به مدت 16 سال، در دورههاى ریاستجمهورى حضرت آیتالله خامنهاى و آقاى هاشمى رفسنجانى، به عنوان وزیر خارجه خدمت کرد و از این حیث، پرسابقهترین وزیر جمهورى اسلامى به شمار مىآید.
پس از دوم خرداد 1376، با آن که خاتمى- رئیسجمهور وقت- سلیقه و دیدگاه وى را براى عضویت در کابینه مىپسندید، ولى او راهى بیت مقام معظم رهبرى شد و مشاور بینالملل ایشان گردید و هم اکنون نیز در این سمت خطیر انجام وظیفه مىکند.
صرف نظر از این شغل مهم، دکتر ولایتى در چند رشته دانشگاهى به تدریس مشغول است و در بعضى از شوراهاى مهم کشورى همچون شوراى عالى انقلاب فرهنگى، مجمع تشخیص مصلحت نظام و بنیاد دائرهالمعارف اسلامى شرکت داشته و عضو رسمى میباشد. او که داراى چندین دکتراى افتخارى از چند دانشگاه معتبر بینالمللى است، در تعدادى از انجمنهاى تخصصى و پژوهشى جهان نیز عضویت دارد.
او که از مردان سیاست روزگار ما است، خود در اهمیت مطالعات تاریخى براى حرفه سیاستمدارى مىگوید: هر کسى که بخواهد سیاست را خوب بفهمد، باید تاریخ بداند. اگر تاریخ نداند، راه بجایى نمى برد.
برخی از سمتهای اجرایی و علمی
مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل (از سال 1376 تا کنون) - وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران (از آذر ماه 1360 لغایت خرداد 1376) - عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام( از بدو تاسیس تا کنون) - عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی (از سال 1368) - دبیر کل مجمع جهانی اهلبیت (ع) (ازسال79 تا مهر 1381) - نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی - معاون وزیر بهداشت - استاد تاریخ روابط خارجی ایران در دانشکده روابط بینالملل وابسته به وزارت امور خارجه - استاد دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران - رئیس شورای عالی نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران - عضو هیأت مدیره نظام پزشکی تهران (از3 مهرماه 1370) - عضو شورای عالی سیاستگذاری دایرهالمعارف دفاع مقدس - عضو پیوسته منتخب فرهنگستان علوم پزشکی ایران (از سال 1369) - عضو هیئت امنای بنیاد دایرهالمعارف اسلامی برای 3 دوره - عضو هیأت امنا ی دانشگاه علوم پزشکی تهران - عضو هیأت امنای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی - عضو شورایعالی انستیتو تحقیقاتی سل و بیماریهای ریوی کشور - رئیس هیأت تحریریه مجله پزشکی جمهوری اسلامی ایران - رئیس هیأت مدیره انجمن متخصصین بیماریهای عفونی و گرمسیری ایران - رئیس شورای مرکزی انجمن اسلامی پزشکان ایران - رئیس گروه اسلام معاصر ـ بنیاد دائرﻩالمعارف اسلامی - رئیس مرکزآموزشی پژوهشی درمانی سل و بیماریهای ریوی
*** حسن روحانی ***
شیخ حسن فریدون روحانی در سال ۱۳۲۷ در شهر سرخه در شهرستان سمنان زاده شد. در سال ۱۳۴۰ در سن ۱۳ سالگی به قم رفت و تحصیلات حوزوی خود را آغاز کرد، ایشان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، نمایندهی مردم در دورههای اول تا پنجم مجلس شورای اسلامی بود. از سال 1364 تا 1366، ریاست قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء(ص) را بر عهده گرفت و از همان سال (1364) تا پایان جنگ، مسئولیت فرماندهی ستاد کل پدافند هوایی کشور را نیز عهدهدار بود.
دکتر روحانی از سال 1368 که "شورای عالی امنیت ملی"کشور تشکیل شد، به عنوان نمایندهی رهبر انقلاب وارد شورا شد و هم اکنون نیز يكي از نمایندههاي ولیفقیه در شورای عالی امنیت ملی و نیز رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام است، وی از سال 1370 تاکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس کمیسیون سیاسی ـ امنیتی ـ دفاعی آن مجمع است.
همچنین در دورهی سوم مجلس خبرگان رهبری، نمایندهی مردم استان سمنان و در دورهی جدید، نمایندهی مردم استان تهران در این مجلس است.
فعالیت در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی
حسن روحانی به مدت ۱۶ سال مسئولیت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت؛ سمتی که در دولت هاشمی به او رسید و در دولت خاتمی نیز ادامه یافت؛ اما دوران تصدی وی در پرونده هستهای تنها ۶۷۸ روز (از ۱۳۸۲/۷/۱۴ تا ۱۳۸۴/۵/۲۴) بود.
بعد از روی کار آمدن دولت نهم، روحانی در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۲۴ از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی بعد از ۱۶ سال کنارهگیری کرد.
اعلام کاندیداتوری حسن روحانی
حسن روحانی در یک همایش انتخاباتی در تالار اندیشه رسماً اعلام کاندیداتوری کرد، وی "دولت تدبیر و امید"را به عنوان شعار انتخاباتی خود اعلام کرد.
*** محمد غرضی ***
محمد غرضی یکی از چهره های کمتر شناخته شده ای که این روزها کمی بیشتر از قبل خبرساز شده است، چهره ای که بسیاری نه او را می شناسند و نه از مسئولیت ها و سوابق کاری وی اطلاعات شفاف و درستی دارند.
بسیاری هم با شنیدن اخبار گوشه و کنار مبنی بر احتمال احراز صلاحیت وی برای انتخابات ریاست جمهوری در اولین واکنش با ابهامات بسیار می گویند: غرضی کیست؟
محمد غرضی در سال 1320، در اصفهان، متولد شد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در سال 1340 برای تحصیل در رشته الکترونیک وارد دانشگاه تهران شد و توانست با مدرک فوق لیسانس در رشته الکترونیک از این دانشگاه فارغ التحصیل شود. غرضی در سال 1346 برای یکسال ایران را به مقصد فرانسه ترک کرد تا در دوره های تخصصی انتقال و توزیع نیروی برق شرکت کند.
زندگی سیاسی محمد غرضی از سال 1353 یعنی سه سال پس از آنکه وی به دلیل مخالفت با رژیم شاهنشاهی به زندان افتاد، آغاز شد و زمینه ای فراهم کرد تا وی در سال 1355 برای ادامه مبارزات سیاسی خود عازم نجف شود.
وی قبل از ترک کشور، به عضویت سازمان مجاهدین خلق ایران در آمد و از زمانیکه امام خمینی عازم پاریس شد تا زمان بازگشت به وطن، آن بزرگوار را همراهی کرد.
طی سالهای 1360 تا 1364 غرضی به عنوان وزیر نفت در کابینه میرحسن موسوی و در سالهای 1364 تا 1376 به عنوان وزیر پست و تلگراف و تلفن در کابینه هاشمی رفسنجانی ایفای نقش کرد.
وی نمایندگی دور اول مجلس شورای اسلامی، استانداری خوزستان، استانداری کردستان و فعالیت در سپاه پاسداران را در سوابق کاری خود داراست.
محمد غرضی پس از سالها دور ماندن از عالم سیاست و امور اجرایی کشور، پنج شنبه 19 اردیبهشت همزمان با ثبت نام از کاندیداهای ریاست جمهوری در وزارت کشور حضور یافت و برای انتخابات ثبت نام کرد و در جریان این ثبت نام شعار خود را «دولت ضد تورم» نامید.
محمد غرضی یکی از چهره های کمتر شناخته شده ای که این روزها کمی بیشتر از قبل خبرساز شده است، چهره ای که بسیاری نه او را می شناسند و نه از مسئولیت ها و سوابق کاری وی اطلاعات شفاف و درستی دارند.
بسیاری هم با شنیدن اخبار گوشه و کنار مبنی بر احتمال احراز صلاحیت وی برای انتخابات ریاست جمهوری در اولین واکنش با ابهامات بسیار می گویند: غرضی کیست؟
محمد غرضی در سال 1320، در اصفهان، متولد شد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در سال 1340 برای تحصیل در رشته الکترونیک وارد دانشگاه تهران شد و توانست با مدرک فوق لیسانس در رشته الکترونیک از این دانشگاه فارغ التحصیل شود. غرضی در سال 1346 برای یکسال ایران را به مقصد فرانسه ترک کرد تا در دوره های تخصصی انتقال و توزیع نیروی برق شرکت کند.
زندگی سیاسی محمد غرضی از سال 1353 یعنی سه سال پس از آنکه وی به دلیل مخالفت با رژیم شاهنشاهی به زندان افتاد، آغاز شد و زمینه ای فراهم کرد تا وی در سال 1355 برای ادامه مبارزات سیاسی خود عازم نجف شود.
وی قبل از ترک کشور، به عضویت سازمان مجاهدین خلق ایران در آمد و از زمانیکه امام خمینی عازم پاریس شد تا زمان بازگشت به وطن، آن بزرگوار را همراهی کرد.
طی سالهای 1360 تا 1364 غرضی به عنوان وزیر نفت در کابینه میرحسن موسوی و در سالهای 1364 تا 1376 به عنوان وزیر پست و تلگراف و تلفن در کابینه هاشمی رفسنجانی ایفای نقش کرد.
وی نمایندگی دور اول مجلس شورای اسلامی، استانداری خوزستان، استانداری کردستان و فعالیت در سپاه پاسداران را در سوابق کاری خود داراست.
محمد غرضی پس از سالها دور ماندن از عالم سیاست و امور اجرایی کشور، پنج شنبه 19 اردیبهشت همزمان با ثبت نام از کاندیداهای ریاست جمهوری در وزارت کشور حضور یافت و برای انتخابات ثبت نام کرد و در جریان این ثبت نام شعار خود را «دولت ضد تورم» نامید.
*** محمد رضا عارف ***
محمدرضا عارف در سال 1330 خورشیدی در خانوادهای مذهبی در شهر یزد به دنیا آمد. پدر وی حاج میرزا احمد عارف یکی از بازاریان سرشناس و از چهرههای محبوب و مردمی و مذهبی یزد و همچنین از خادمان حضرت سیدالشهدا (ع) بود که مجالس روضهخوانی و روشنگری منزل ایشان در شهر یزد در سالهای پیش و پس از انقلاب بهعنوان پایگاه دانشجویان، دانشگاهیان و فرهیختگان یزد به حساب میآمد.
در سالهای 73 تا 76 در سمت ریاست دانشگاه تهران حضوری درخشان داشت. پس از آن نیز در کابینهی دولت اصلاحات در سالهای 76 تا 79 بهعنوان وزیر پست و تلگراف و تلفن مشغول به خدمت شد و در سالهای 79 تا 80 به عنوان معاون رییس جمهور و رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور به فعالیت خود ادامه داد و در سالهای 1380 تا 1384 بهعنوان معاون اول رییس جمهور برگزیده شد.
علاقهمندی فراوان عارف به علم و دانش سبب شد که وی علی رغم مشغولیتهای مدیریتی در تمام این سالها، بهعنوان استادی برجسته در دانشگاه صنعتی اصفهان و صنعتی شریف و سایر دانشگاهها با هدایت بیش از 110 پایاننامهی دکترا و کارشناسیارشد و تدریس در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به فعالیتهای علمی خود ادامه دهد.
*خدمات پس از انقلاب
معاون طرح و توسعهی شرکت مخابرات ایران 1360-1359 ، سرپرست شرکت مخابرات ایران 1360 ، معاون دانشجویی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1361-1360 ، معاون آموزشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1362-1361 ، قائممقام و معاون هماهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1363-1362 ، معاون آموزشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1369-1368 ، مشاور آموزشی و قائممقام وزیر در هیات ممیزهی مرکزی و رئیس شورای هماهنگی هیاتهای امنای دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و پژوهشی 1373-1369 ، رییس دانشگاه تهران 1376-1373 ، وزیر پست و تلگراف و تلفن 1379-1376 ، معاون رییسجمهور و رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور 1380-1379 ، معاون اول رییسجمهور 1384-1380 ، عضو پیوستهی فرهنگستان علوم ایران ، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ، رییس انجمن رمز ایران ، رییس انجمن علمی کنترل و فرماندهی (C4Iایران) ، رییس انجمن علمی شبکههای هوشمند انرژی ایران ، رییس گروه علوم مهندسی فرهنگستان علوم ایران ، رییس بنیاد پیشبرد علم و فنآوری ایران (FAST-IRAN) ، رئیس هیات موسسه بنیاد امید ایرانیان