محقق و نویسنده : محمدتقی معینیان
آنچه از شواهد بر می آید گذشت زمان ، و بروز حوادث و هجوم و مهاجرت اقوام دیگر به این منطقه ، باعث دگرگونی شدیدی در گویش نیم زبان میمه شده است و این نيم زبان را از زبان مادری اصلی خود (زبان مادی اوستایی ) مقداری دور کرده است . جغرافیای انسانی و آمد و شدهای اقوام گوناگون به منطقه و همجواری با مناطق فارسی زبان، گویش یکسانی را در این منطقه ممکن نساخته، به نحوی که حتی در گویش اصلی نیز، لهجه یکسانی وجود ندارد.
به همین علت (نیم زبان میمه ای ) با زبانهای پهلوی دری، اوستایی ، پارسی باستان، پارسی میانه، بندری، هندی ، عربی و حتی اروپایی نیز آمیخته شده است به شکلی که بسیاری از واژه های این نیم زبان (در فرهنگهای کهن و معتبر فارسی و متون قدیمه و زبانهای بندری، هندی و عربی )نیز دیده می شوند. گویش نیم زبان میمه ای ، یکی از گویشهای کهن این مرز و بوم است که بدون شک به درستی شناخته و معرفی نگردیده است و در اثر گذشت زمان تطول زیادی یافته و تاكنون در مورد ریشه یابی آن مطالعاتی علمی صورت نگرفته است . محققین بزرگواری هم که در مورد این نیم زبان مطالبی را به رشته تحریر در آورده اند . هر یک ریشه این نیم زبان را به یک زبان باستانی نسبت داده اند.
آقای دکتر شریعت در کتاب (معرفی روستای قالهر دلیجان) ، ریشه این زبان را زبان( مادی) معرفی می کند، آقای علی شفیعی نیک آبادی (در کتاب گرگویه ) ریشه این زبان را (پهلوی دری) ، آقای مرتضی اخوان در کتاب (معرفی آداب و سنن اجتماعی فین کاشان ) این زبان را زبان( دوره اشکانی) ، آقای نظام عمادی در کتاب (گویش شهر مرو دشت ) آنرا زبانی ادغام از زبان( اوستایی و ساسانی) و آقای محمد عامری در کتاب (معرفی شهرستان دلیجان) این زبان را زبانی ادغام شده از زبان دوره( اشکانی و ساسانی) با گویش (1) (راجی یا رایجی ) معرفی و زنده یاد مرحوم محمد تقی جامع نایینی در کتاب (ویژگیهای زبان محلی نائین ) آن را نیم زبان( اوستایی ساسانی )می داند که تغییرات زیادی یافته است و آقای دکتر منصور نعیمی استاد زبانشناسي ، اعتقاد دارد که نیم زبان میمه ای ،( ترکیبی از زبان هاي فارسی دری ، پهلوی قدیم ، اوستایی، کردی و شبانکاره )است که نشان دهنده ریشه مشترک در همه آنها و حکایت از جدا شدنشان ، از یک زبان مادری اصلی است (که همان زبان پهلوی باستان است) که (به زبان مادی اوستایی معروف شده است) و آقای دکتر حسین مرزبان نیم زبان میمه ای را، (زبان پهلوی باستان آمیخته با زبانهای زردتشتی و مادی) می داند و آقاي عباس حلواچي نشلجي (مولف كتاب گويش راجي) زبان میمه ای را زبان ساكنين سرزمين ماد پايين (سفلا)(مادراجيانا) به مركزيت شهر ري مي داند كه بنامهاي (راجيش ،رازي ، راجيك) شهرت داشت ،بدين ترتيب نام واژه راجي را مي توان منسوب به گويش راجي يا رازي كه مركزيت آن شهر ري و نواحي اطراف رشته كوه كر كس بوده به شمار آورد.
در اصل اين گويش يكي از شاخه هاي زبان (پهلوي )، زبان رايج در ايران پس از تحول زبان (مادي باستاني) است بر طبق تحقيقات دكتر ( سپايزار ) طوايف آريائي هر يك داراي يك زبان مخصوص بوده اند . ولي زبان آنها به همديگر نزديك بوده و به زبان همديگر آشنائي داشتند و اصول و كلمات آنها تقريباً يكي و نزديك بهم بوده است .
در اصل مردم ساكن نواحي مادنشين به( زبان مادها )كه همان( زبان اوستا )بوده صحبت مي كرده اند .
استرابون جغرافيادان يوناني كه در اوايل قرن اول ميلادي متوفي شده مي گويد در منطقه مادنشين ايران قديم ، پارس و ماد زبان همديگر را بخوبي مي دانستند و معلوم مي شود كه زبان ( پارس و ماد ) خيلي بهم نزديك بوده است و در ايران مركزي بخصوص مناطقي كه آئين زردشتي داشتند رواج داشته است .
زبان شناس اروپائي U.W.K.MULLER كه ايراني بودن اين زبان را ثابت نموده در كتاب تاريخ باستان مي نويسد ريشه اصلي زبانهاي متوسط مردمان ايران را دو زبان اصلي تشکیل می دهد .(( يكي زبان پهلوي ساساني كه در جنوب غربي ايران (پارس ) متداول و زبان رسمي ساسانيان بشمار مي رفته است .
ديگري زباني كه در آغاز ، دانشمندان آنرا لغت كلداني پهلوي مي ناميدند و چندان اسم مناسبي نبود و اين لغت را پهلوي اشكاني كه زبان رسمي در بار پارت بوده ، بايد ناميد . زبان اشكانيان متعلق به لغت ايران مركزي است كه فعلاً لهجه هاي ايالات ساحل بحر خزر ، سمناني ها و لهجه هاي نواحي اطراف كاشان ( جوشقان ) و اطراف اصفهان و لهجه گوراني و غيره از آن حكايت مي كند .
ادامه دارد.....