تطول گویش میمه
محقق:محمدتقی معینیان
به نظر می رسد نیم زبان خالص و اصیل میمه ای را بدون دخل و تصرف و قبل از نفوذ سایر زبانها در حال حاضر بتوان در مناطق (خور و بیابانک ، فرخی، بیاضه ، عروسان کوره گز، گرمه ، مصر و چوپانان ) از توابع شهرستان نائین دید که دارای سه گویش خوری (Xhuri ) ، فارویجی (Farvigi) و گرگو (gargu)است . این گویش که از خالص ترین گویشهای زبان پارسیک (4)یا پهلوی دری است در مناطق خور و بیابانک از روزگاران دور بر کرانه جنوبی کویر نمک بر جای مانده و به سبب دوری از جابجا شدن زبان وران، کمتر با گویشهای دیگر به هم آمیخته و دستخوش دگرگونی شده است.
گویشهای خوری ، فرویکی و مهر گونی با گویشهای بلوچی ، زازی (zazi) ، مازنی (mazani ) ، گیلکی ، سیوندی(sivandi ) ، کردی و بندری و میمه ای خویشاوندی نزدیکی دارد . (به همین علت اکثر واژه ها و اصطلاحات این زبانها در نیم زبان میمه ای دیده می شود.)
تا نیمه سده پیش ، نیم زبان میمه ای گفتار اکثریت مردم روستاهای منطقه بود و بر فارسی رایج برتری داشت ، به نحوی که بسیاری از مردم غیر گویشور در گفت و گو با گویشوران محلی به ناچار بایستی زبان میمه را می آموختند و با آن سخن می گفتند . متاسفانه بی کاری ، فقر حاکم بر منطقه و خشکسالی های پی در پی بعضی از اهالی را وا داشت با گذشتن از سنگلاخ و ریگزارها برای کسب درآمد بدنبال لقمه ای نان به شهرهای همجوار به ویژه اصفهان و تهران بروند و به ناچار زبان فارسی را فرا بگیرند . البته به مرور دانش اندوزی و گذراندن پایه های تحصیلی و کسب مدارج دانشی و اشتغال در ارگانها و دوایر دولتی از انگیزه های نیرومند تر در روانه شدن مردم به شهرهای اصفهان، تهران و در سالهای اخیر شاهین شهر گشته و صحبت کردن این مهاجرین با زبان فارس باعث رویگردانی ، از زبان مادری و از میان رفتن آئین ها ، رسم ها و سنتهای اجدادیشان شده است. و واژه ها و عبارات میمه ای دیگر کاربرد خود را برای این افراد از دست داده و در حال فراموشی است . در حال حاضر یک جوان زیر بیست سال، در میمه به سختی با گویش میمه ای سخن می گوید . اکثر اصطلاحات و واژگان این زبان تغییر کرده یا در حال تغییر است و روز به روز جای خود را به اصطلاحات و واژگان فارسی رایج کشور و واژگان فرنگیمي دهند.
متاسفانه دیر زمانی است که (مودبق) جای خود را به آشپزخانه open، (دالوج) جای خود را به هال ، (قالفگا) جای خود را به باغچه ، (ترهّ) جای خود را به قرنیز، ( لپه) جای خود را به طاقچه،(کلون ) جای خود را به قفل، (خورشیدی ) جای خود را به پنجره ، (سفت ) جای خود را به لولا، (کلک ) جای خود را به اجاق گاز ، (دزندون ) جای خود را به ماکروفر ، (کر) جای خود را به تنور، (قزقون) جای خود را به دیگ ، (تنجه ) جای خود را به ماهیتابه، (کمشدون ) جای خود را به پلوپز، (دزه ) جای خود را به آرام پز، (دزوله ) جای خود را به زودپز ، (گرتی ) جای خود را به روسری ، (شاخشور) جای خود را به مانتو ، (جلیت ) جای خود را به ژیله و جلیقه ، (قر) جای خود را به دامن ، (تنبون ) جای خود را به شلوار ، (شلیته ) جای خود را به کت ، (نیم دره ) جای خود را به مایو، (گولوه ) جای خود را به جوراب ، (دم ) جای خود را به کمربند، (کیسه) جای خود را به جیب ، (بالاپوش ) جای خود را به پالتو،
(چرت ) جای خود را به زلف ، (سو) جای خود را به فلاکس و..... داده است .
متاسفانه در حال حاضر مدافع و حافظ زبان شیرین میمه ای تعدادی سالخورده هستند که از دست آنها کاری بر نمی آید ، پیری و مرگ نیز شمار گویشوران سالخورده را کاهش داده و در حال حاضر با شمار اندکی از گویشوران سالمند روبرو هستیم که امانت دار این زبان اند و با فوت آنها کم کم این زبان نیز خواهد مرد.
_____________________________________________________________________
1 – زبانهاي مادي اوستائي ، پهلوي دري و سانسكريت هر سه زبان مشترك آريائيها بوده است
2– زبان اوستائي يعني زباني كه خود زردشت با آن صحبت مي كرده و زبان فارسي باستان بوده كه در دوره هخامنشيان رواج داشته و به علت قدمت بعضي از موارد كه در تاريخچه منطقه ميمه ذكر شده ارتباط زبان با دوره هخامنشيان مشخص و معين مي گردد همانطور كه گفته شد مذهب رسمي افراد اين محل قبلاً زردشتي بوده و هنوز هم عقايد و آداب و سنن چندي در فرهنگ اين ناحيه رايج است كه تداوم همان رسومات را مي رساند و اين اثبات كننده اين موضوع است كه زبان مردم این منطقه ريشه در زبان اوستائي و فارسي باستان دارد .
زبانهاي اوستائي و فارسي باستان از شاخه هاي زبان هاي هند و ايراني هستند كه خود شاخه اي از زبان آريائي يا هندي و اروپائي است . تا حال حاضر بالغ بر 18 زبان كه يا زماني زبان رسمي و ملي بوده اند يا امروزه هستند يافت شده كه به شاخه هندي و اروپائي ( آريائي ) مربوط است و طبق نظر دانشمندان همه از يك ريشه بر آمده اند .
3- زبان پهلوی منسوب است به پهله نام پنج شهر اصفهان ، ری ، همدان ، نهاوند و آذربایجان شرقی.
4- زبان پارسی به سه بخش تقسيم می شود:
الف- پارسی باستان که در زمان هخامنشی رواج داشته .
ب- پارسی ميانه (پهلوی) که به دوشاخه پهلوانيک (پارتی) و پارسی ميانه تقسيم می شود.
ج- پارسی نوين که از دو زبان پارسی ميانه و پهلوانيک مايه گرفته و پس از اسلام با زبان عربی درهم آميخته و تشکيل خط و زبانی به نام پارسی دری را داده است «واژه دری به معنی درباری است و آن زبان دولتی و دستگاه ساسانی است اين زبان دنباله زبان پهلوی ساسانی است که در آن نشانه هايی از زبانهای پهلوی اشکانی و سغدی نيز ديده می شود.»
معرفی گویش راجی(میمه ای)، از زبان تعدادی از زبان شناسان بزرگ جهان
آقای پروفسور ایوانوف روسی در مورد این گویشی نوشته است .
((گویش راجی زبانی است که بقایای آن در منطقه تیمره از مناطق مرکزی ایران و در شهرهای دلیجان ، نیمه ور ، نراق ، جوشقان قالی، قهرود و ..... صحبت می شود. ریشه واژه های این زبان از زبان (مادی ) است .))
پروفسور ژرژدار (Gerge Radar) سویسی در مورد پیشینه گویش راجی می گوید ((این گویش از گویشهای مرکزی ایران از دسته شمال غربی است و در حال حاضر تعداد زیادی از ساکنین شهر دلیجان و روستاهای مجاور آن بدان سخن می گویند. واژه های زبان راجی در میان زبان های ایرانی با گویش های زبان فارسی خویشاوندی آشکار دارند . زبانهای بلوچی ، گیلکی ، نیشابوری و سمنانی از نزدیک ترین زبان ها به گویش راجی هستند))
آقای دکتر ریچارد فرای (Richard frai ) آمریکایی در مورد گویش راجی نوشته است ((به ادعای برخی، گویش راجی همان گویش رازی است که در مناطق همچون ری و همدان رواج داشته ، گویش مردم همدان و زبان کلیمیای همدان زبان (فهلوی) بوده که کلیمیان به این گویش ، زبان راجی می گویند))
دکتر ویلهم آیرس (Wilhelm Eilerse ) آلمانی در مورد زبان راجی عقیده دارد. ((گویش دلیجانی (راجی یا رایجی ) بازمانده زبان پهلوی ساسانی است . راجی ، منسوب و معرب به ری است که به عبارتی به ری نسبت داده شده است ، این واژه از دو جزء (راج ) و (ی ) شگل گرفته و در کتب تاریخی گاه به صورت گویشی (رازی ) از آن نامبرده شده است. راج، معر (راگ ) است که در زبان پهلوی نام شهر ری بوده است))
رابطه زبان میمه با زبانهای ایرانی نو
ویلهلم آیلرس (Wilhem Eilerse ) آلمانی زبان شناس معروف آلمانی در مورد زبان ایرانی نو عقیده دارد زبانهای ایرانی نو زبانهایی هستند که پس از فتح ایران به دست مسلمانان به تدریج در مناطق مختلف پدیدار شدند و با آنکه برخی از آنها همزمان با برخی از زبانهای ایرانی میانه رایج بودند ، از لحاظ ساختاری تحول هایی در آنها مشاهده می شود که آنها را از زبانهای ایرانی میانه متمایز می سازد . مورخان و جغرافیانویسان دوره اسلامی، همچون اصطخری در المسالک و الممالک ، مقدسی در احسن التقاسیم و حمدالله مستوفی در نزهه القلـوب ، نـام و گاه نمونه هایی از واژه ها یا جمله های برخی از زبـانها و گویش های ایرانی نو را که پیش از سده (10ق/16 م) در مناطق مختلف ایرانی رواج داشته است آورده اند .
اکنون مرکز زبانهای ایرانی نو، ( ایران ، افغانستان و تاجیکستان ) است، اما برخی از آنها در جمهوری های آسیای مرکزی، ترکستان، چین، ترکیه، کشورهای حاشیه خلیج فارس، سوریه، شبه قاره هند، عراق، فلات پامیر و قفقاز نیز رواج دارد. از میان زبانهای ایرانی نو فقط زبان فارسی با 3 گونه اصلی،( ایرانی ، افغانی و تاجیکی ) و یغنابی به ترتیب بازمانده های مستقیم فارسی میانه و سغدی هستند ، اصل و نسب دیگر زبانهای ایرانی نو به درستی دانسته نیست .
مهم ترین و متداولترین زبان ایرانی نو زبان فارسی دری است. دیگر زبانها و گویش های ایرانی نو را که شمارشان به صدها می رسد بر پایه قرابت های ساختاری و جغرافیایی به دو گروه غربی و شرقی تقسیم کرده اند:
1- زبانهای غربی
زبانها و گویش های ایرانی نو غربی عبارتنداز :
الف ) گویش های مرکزی ایران : با (ریشه مادی) ادغام شده با زبان پهلوی ساسانی این گویش ها، که در منطقه میان اصفهان ، تهران ، همدان و یزد رواج دارد به 6 گروه تقسیم می شوند که تماماً ریشه مشترک دارند و در طی گذشت زمان گویش آنها تغییراتی یافته و باعث لهجه و گویشهای گوناگونی گردیده اما اکثر ، کلمات و اصطلاحات آنها دست نخورده باقی مانده و به صورت مشترک در 6 گروه هنوز کاربرد دارد.
1- گروه شمال غربی (در غرب جاده قم –اصفهان) زبانهای خوانساری، محلاتی، گلپایگانی و انشانی ...
2- گروه شمال شرقی (درشرق جاده قم –اصفهان ) در منطقه کاشان و نطنز، زبانهای آرانی ، ابوزیدآبادی، ابیانه ای، بادرودی، طاری، جوشقانی، سویی، فریزهندی، قهرودی ، کشه ای، میمه ای ، نطنزی، هرندی و گویش یهودیان کاشان
3-گروه جنوب غربی ( در غرب جاده قم –اصفهان ) در اصفهان و جنوب غـربی اصفهان شامل زبانهای سده ای، کفرانی، گزی، ورزنه ای، گویش یهودیان اصفهان
4- گروه جنوب شرقی (در شرق جاده قم –اصفهان ) شامل اردستانی، انارکی، زفره ای ، نائینی، گویش زردشتیان کرمان و یزد (معروف به بهدینی ) و گویش یهودیان کرمان و یزد
5- گویش های منطقه تفرش : زبانهای آشتیانی ، آمره ای ، الویری ، کهکی ، وفسی ، ویدری و ....
6- گویش های دشت کویر: شامل زبانهای خوری ، فروی، مهرجانی و..
ب ) گویش های حاشیه دریای خزر: شامل زبانهای گیلکی، مازندرانی و سمنانی
ج ) گویش های شمال غربی : شامل زبانهای تاتی شمالی، تاتی جنوبی، تالشی ، آذری رودباری ، خوئنی، الموتی و اشتهاردی
د) گویش های جنوب غربی : شامل زبانهای سیوندی، گویشهای منطقه فارس و گویشهای لری و بختیاری
هـ ) گویشهای جنوب شرقی: شامل گویشهای لارستانی ، بشاگردی و کمزاری
و) گویشهای کردی : شامل گویش کردی شمال غربی (کرمانجی ) ، گویش کردی شمال شرقی (بادینانی ) ، گویش کردی مرکزی (سورانی و سنندجی ) و گویش کردی جنوبی (سنجابی و کلهری)
ز) گویشهای زازا و گورانی : شامل گویشهای زازا یا دیلمی و اورمانی
ح) گویشهای بلوچی : شامل گویشهای رخشانی ، سراوانی ، کچی ، لاشاری، بلوچی شرقی و کرشی
2- زبانهای شرقی
زبانها و گویشهای ایرانی نو شرقی عبارتند از :
الف ) کردی مرکزی : سورانی ( در اربیل ، خانقین ، سلیمانیه و کرکوک، ( سنه ای ( سنندجی ) و مکری ( در جنوب آذربایجان غربی و کردستان)
ب ) کردی جنوبی : سنجابی ، کرمانشاهی ، کلهری ، لری پشت کوه . لکی .
ج) گویش های زازا (1)و گورانی يا (اورماني) (2)
1- گويش زازا یا دیلمی در میان کردهای ترکیه رواج دارد
2- گويش اورامانی ( در غرب سنندج در پاوه ، نوسود ...) با جلانی ( در اطراف سر پل زهاب ، قصر شیرین ، خانقین ، کرکوک ، موصل ، ... ) کندوله ای ( در شمال شرقی کرمانشاه ) و گورانی ( در شمال کرمانشاه) رواج دارد
د) گویش های بلوچی شامل :
گويش رخشانی ( در میان اکثر بلوچ های ایران ، افغانستان ، پاکستان و نیز در شهر مرو در ترکمنستان گويش سراوانی ( در بلوچستان ایران) ، گويش کچی ( در مکران پاکستان ) ، گويش لاشاری ( در جنوب ایرانشهر) ، گويش بلوچی شرقی ( در شرق و شمال شرقی کویته پاکستان )، گويش کرشی (در میان شترداران ایل قشقایی در فارس ) و گویش های ساحلی ( در ایران و پاکستان).
ریشه یابی گویش میمه ای - قسمت اول