نویسنده و محقق: محمدتقی معینیان
در كتاب خاطرات خانم لامتن انگليسي در مورد زبان مردم ميمه آمده است . « زبان مردم اوليه اين منطقه ( ميمه ) زبان ماد آميخته به زبان پهلوي دري بوده و كمتر كلمات عربي داخل آن شده است . اين زبان تاكنون شكل افعالي خود را تا حدودي حفظ كرده ، و اختلاف آن با زبان فارسي نيز به اين دليل است ( زبان فارسي رابطه خود را با اصل فارسي قديم تيره ساخته و كاملاً از فارسي قديم جدا شده است) » .
( متروپست ) متخصص زبان پهلوي مي گويد « غير از اوستا بقيه نوشتجاتي كه به زبان پهلوي است از دوره ساساني است و زبان فارسي كنوني هم پس از پيشرفت سلطه و نفوذ . ساسانيان كم كم تغيير شكل يافته و در ايران عموميت پيدا كرده است مگر نقاط دور افتاده و يا عده قليلي از نژاد پرستان و طرفداران شعاير ملي كه زبانهاي محلي خود را از دست نداده اند . »
دكتر حبيب برجيان استاد گروه ادبيات و زبانهاي تطبيقي دانشگاه هافسترا Hofstral در نیويوريك ،درباره ريشه يابي زبان جوشقانی (ميمه ای) از قول (والنتين ژوكفسكي) زبان شناس بزرگ روسي مي نويسد « در اطراف شهر اصفهان روستاها و شهرهايي هستند كه زبان آنها در زمره (گويشهاي مركزي) ايران است ، گويشهايي كه در منطقه ميان همدان –ري و اصفهان (سرزمين ماد باستان) رايج است و خود فرعي از گروه زبانهاي ايراني شمال غرب است . و از اين نظر با فارسي كه در گروه جنوب غربي جاي مي گيرد تفاوتهايي ميراثي دارند. گويشهاي مركزي پيرامون اصفهان در شش ناحيه شنيده مي شود. اول در منطقه جوشقان قالی وميمه و توابع ان مانند (شهرهاي ) وزوان، كامو و تعدادي از روستاهاي اين منطقه در شمال شهر اصفهان ، دوم در منطقه گز و خورزوق و كمشچه در بلوك برخوار در شمال شرقي شهر اصفهان ، سوم در ورنوسفادران سده در غرب اصفهان و چهارم در بلوك رودشتين در پايين دست رودخانه زاينده رود، پنجم در بلوك جرقويه در جنوب رودشتين و ششم در بلوك كوهپايه در شمال رودشتين ، به آنچه برشمرده شد بايد گويش كليميان شهر اصفهان را نيز افزود . هرگاه همه اين نقاط را بر نقشه جغرافيا ترسيم كنيم . بدين نتيجه منطقي خواهيم رسيد كه گويشهاي مركزي روزگاري سراسر منطقه اصفهان (منطقه مادنشين) را در بر مي گرفته ، ولي فارسي رفته رفته در شهر نطفه بسته و از آنجا به پيرامون سرايت كرده و كماكان رو به پيشرفت و چيره شدن بر گويشهاي سرزمين (ماد) نهاده است .»
نتيجه گيري :
در اصل زبان ميمه اي از زبان مادي اوستايي (1) و پهلوي دري است كه در هم آميخته شده و آنرا مي توان از زبانهاي قديم ايران دانست . وقتي در مقام مقايسه اين زبان با زبان كردي و اوستائي بر مي آئيم متوجه مي شويم كه شباهت زيادي بين اين زبانهاست و شايد زبان ميمه اي مانند زبان اوستائي ( 2)و كردي 3 هزار سال پيش از ميلاد بوسيله آريائيها مكالمه مي شده و بعدها منشعب و مختلف شده و تغييراتي يافته باشد . يا شايد از اواخر دوره هخامنشي در دوره پارت مورد استعمال بوده و رواج يافته است .
از دلايلي كه قدمت زبان مردم و شهر ميمه را به دوره هخامنشي مي رساند مي توان اشتراك زبان ميمه اي و زبان مردم جهرم ( را كه بر اساس اسناد تاريخي در زمان هخامنشي احداث گرديده است) دانست .بنظر مي رسد كه زبان مردم ميمه با اشتراكي كه با زبانهاي ديگر نقاط ايران دارد از فارسي باستان و زبان اوستائي ريشه گرفته و بعد با زبان پهلوي دري در هم آميخته و به دوره ميانه رسيده و كم كم تحت تاثير زبانهاي دوره ميانه قرار گرفته و سپس در دوره فارسي نو همراه با آن توسعه يافته و به زبان فعلي رسيده است .
متاسفانه امروزه بيش از سي درصد از مردم منطقه بويژه جوانان و نوجوانان ، به زبان فارسي روي آورده و گمان مي رود تا سي سال آينده ديگر گويش ميمه اي كه يادگار زبانهاي ( پارسي باستان ، اوستائي و پهلوي(3 ) است از اكثر خانه ها رخت بر بندد . از اين رو جا دارد دست اندركاران و كارگزاران فرهنگي شهر ميمه و همچنين جوانان تحصيل كرده ميمه اي براي حفظ و پربار ساختن و همچنين زدودن اين گويش از واژه هاي بيگانه تلاش كنند تا حداقل نشاني از اين زبان كه ريشه در تاريخ و فرهنگ چند هزار ساله ديارمان دارد براي آيندگان بيادگار بماند
ادامه دارد...
ریشه یابی گویش میمه ای - قسمت اول