محقق و نویسنده : محمدتقی معینیان
زبان اشكانيان متعلق به لغت ايران مركزي است كه فعلاً لهجه هاي ايالات ساحل بحر خزر ، سمناني ها و لهجه هاي نواحي اطراف كاشان ( جوشقان ) و اطراف اصفهان و لهجه گوراني و غيره از آن حكايت مي كند . لاكن آنچه امروز از اين زبان در نواحي غربي رشته كوه كركس باقي مانده است . زباني است ادغام شده از زبان( اشكاني و ساساني) كه معلوم مي كند كه تاثير زبان نشانه نفوذ تمدن اشكاني در تمدن ساساني است ، لغات بسياري ، كه مربوط به مفاهيم ديني ، سياسي و اجتماعي است يا اسم اسلحه و وسائل ارتباطات و اصطلاحات پزشكي و عبارات عادي حتي بعضي افعال متداول ، كه در زبان ساسانيان و فارسي كنوني هم رواج دارد ، صورت اشكاني خود را حفظ كرده اند . در اصل زبان اهالي اين نواحي استنساخي است ، كه بعد از انقراض ساسانيان كرده اند و اغلاط و اشتباهات بسياري در آن راه يافته است . به نحوي كه بسياري از حروف الفباي پهلوي را در اين زبان ، به اقسام چند مي توان خواند)). در كتاب يكسال در ميان ايرانيان نوشته ادوارد براون انگليسي در مورد زبان مردم اين منطقه آمده است .
« زردشتيهاي يزد و كرمان به زباني صحبت مي كنند كه خود آنها آنرا زبان دري مي خوانند و عقيده دارند كه اين زبان بازمانده زبان مادهاست . اين زبان با لهجه هاي محلي ( قهرود ، كاشان ، سيوندي و لري) قرابت نزديك دارد . خود ايرانيان مجموع اين زبانها را بنام ( فرس قديم ) مي خوانند . براي اينكه از زمان قديم بجاي مانده است » .
دکتر محمد قائمی «گویش میمه ای و بخشهایی از استانهای اصفهان و یزد و سمنان را از یادگار های زبان پهلوی (پارتی) می داند و می نویسد زبان پهلوی زبان رسمی دربار پارت یعنی پادشاهان اشکانی است كه در پارت و شمال باختری و مرکز ایران به این زبان سخن می گویند.»امروزه اين زبان با تغييراتي در لهجه و ورود لغات غريبه فارسي ، عربي و بعضاً فرنگي آميخته شده و بيشتر در مناطق مسكوني اطراف رشته كوه كركس و ارتفاعات مركزي ايران از محدوده شهر قم تا يزد در شهرها و بخشهائي چون نواحي جرقويه ، كوهپايه ، رودشتین وشهرها و روستاهاي شهرستان هاي نائين ، اردستان ، بخشهائي از شهرستان كاشان (جوشقان ، برزك ، ويدوج ، ويدوجا و روستاهای غربي رشته كوه كركس ) ، جوشقان قالي ، كامو ، تعدادی ازروستا هاي شهرستانهاي دليجان ، خوانسار ، برخوار ، ميمه و تعدادي از روستاهاي شهرستان نطنز ، بخشي از شهرستان خميني شهر و زرتشتيان يزد و كرمان بدان سخن مي گويند و از آن بنامهاي گويش « مياني ايران ، پهلوي ،دري ، ساساني ،مادي » نام مي برند اگر چه آهنگ و روش گفتاري اين گويشها در هر بخش، شهرستان وحتی روستاهاي همجوار با يكديگر ناهماهنگي هائي دارد ولي ريشه تمامي آنها يكي است و همگي آنها در شمار گويشهائي است كه برخي آنرا پهلويات و برخي ديگر آنرا گويشهاي (ساساني –مادي) گويند. به نوشته استاد جلال الدين همائي «پايگاه نام آوري زبان پهلوي كه در زمان ساسانيان روائي داشته است عراق عجم ( شهر اراك وبخشهایی از استان اصفهان و نواحی حاشیه کویر مرکزی) بوده » كه زبان آنها به نام زبان (ولایتی) نامیده می شد که سرمنشأء آن ( زبان اوستایی و زرتشتی است که اولین بار اقوام ماد آن را اختراع و با آن تکلم) می کردند.»
در کتاب تمدن ساسانی « به گفته حمزه اصفهانی» آمده ایرانیان را پنج زبان بوده است: (پهلوی ، دری ، خوزی و سریانی)»
دکتر سیروس شفقی استاد جغرافیای دانشگاه اصفهان درباره زبان مردم منطقه میمه و نواحی اطراف رشته کوه کرکس چنین نگاشته اند: « این زبان بازمانده اصل و یا دگرگون و ساییده شده گویشهای باستانی مانند (اوستایی پارسی باستان و سکایی زبان پارسی میانه مانند پهلوی ، پارسیک و سغدی) می باشد»
در برخي از ديوانهاي سرايندگان گذشته ، مانند ( باباطاهر ، مهان كشفي ، فايز دشتستاني ، درويش عباس گزي ، يحيي ذكا، ، بند اررازي ، روزبهان شيرازي ، عبدالعلي كارنگ ) به اين زبان اشعاری سروده شده است ، از تازه ترين كارها در اين زمينه مي توان به كتب گرگويه و واژنامه زبان راجي نوشته حسين صفري دليجاني و واژه نامه یهودیان يزد نوشته دكتر كتايون مزادپور اشاره كرد. بنظرمي رسد
پس از روايي زبان پارسي دري در شهر اصفهان (در زمان سلجوقيان ) مردم منطقه ميمه كه بيشتر آنان همچنان به دين و آئين زرتشتي پاي بند بودند ( به دليل يكدست ماندن مردم اين سامان و دلبستگي آنان به فرهنگ باستاني انگيزه اي گرديد تا زبان پهلوي همچنان روائي پيشين خود را از دست ندهد )و اين روند تا روزگار صفويان كه دين اسلام و تشيع علوي آيين همگاني مردم ايران گرديد، همچنان پايدار باقي بماند . در زمان شاه عباس صفوي بار ديگر اصفهان به پايتختي ايران برگزيده شد و استان اصفهان در پرتو آن رو به آبادانيو در پي آن منطقه ميمه نيز كه شاخه اي از يكي از مهمترين راههاي دسترسي به مركز ايران و حاشيه كوير بخصوص خراسان رضوي از آن مي گذشت از اين رويداد بي بهره نماند و آباداني خود را باز يافت و با (ساخت چندين كاروانسرا و قلعه در شهر ميمه و روستاهاي ونداده ، علي آباد ، رباط ، چغاده و مراوند و احداث راههاي مناسب كاروان رو اثرات مهمي در روائي امور بازرگاني ، كشاورزي و دامداري در اين سرزمين داشت) و اين عوامل انگيزه اي شده تا كوچندگاني نظير آيت الله ملا محمد باقر داراني ، زين العابدين جبل عاملي و شاگردان آنها به منطقه ميمه روي آورده ودر روستاهاي آن ماندگار شوند ، روي آوردن اين بزرگان كه زبان آنان پارسي دري بوده ، انگيزه اي شده تا اين زبان در برخي از روستاي منطقه رواج و زبان میمه ای با زبان پارسی دری در هم آميخته و به زبان پهلوی ساسانی نزدیک شود. زبانی که در آن نشانه هائي از زبانهاي پهلوي اشكاني و سغدي نيز ديدهمي شود.
ادامه دارد