Quantcast
Channel: ميمه اي ها
Viewing all 216 articles
Browse latest View live

Article 0


ميلاد نور مبارک

$
0
0

بر چهره پر ز نور مهدي صلوات بر جان و دل صبور مهدي صلوات

 

Article 1

کشف چند رگه جديد طلا در معدن طلای موته

$
0
0
کارشناسان معدن طلاي موته موفق به شناسايي و کشف چند رگه جديد طلا در اين معدن شدند.
مدير مجتمع طلاي موته امروز گفت: رگه هاي جديد کشف شده در 7 محدوده(معدن) طلا دار اين معدن با ذخيره بيش از يک ميليون تن طلا شناسايي شده است.
آقاي منتظري افزود: براي استحصال رگه هاي جديد طلا تجهيز معدن موته به روش ها ي جديد از جمله «هيپ ليچينگ و بازيابي طلا از باطله (ضايعات) کارخانه در دستور کار قرار گرفته است .
وي گفت: در روش ليچينگ توده اي يا هيپ ليچينگ،کان سنگ به صورت توده اي در محلي انباشته و محلول حاوي عامل شيميايي بر روي آن ريخته مي شود تا کاني مورد نظر را حل کند.
استحصال طلا در مجتمع طلاي موته در سه ماهه اول امسال با 17درصد افزايش در مقايسه با مدت مشابه پار سال به 73 کيلوگرم رسيد.
اين مجتمع معدني براي 250نفر به صورت مستقيم و 2هزار نفر به صورت غير مستقيم فرصت شغلي ايجاد کرده است.
معدن طلاي موته در رشته کوههاي شمال غربي ميمه در شهرستان شاهين شهر و ميمه استان اصفهان قرار دارد.
نخستين اقدامات عملي براي بهره برداري از اين معدن در زمان امير کبير اجرايي و بهره برداري اصولي از معدن طلا پس از انقلاب اسلامي آغاز شد.
مجتمع طلاي موته اصفهان داراي 9 معدن طلا با برآورد ذخيره بيش از پنج ميليون تن است.
اکنون ورودي روزانه در کارخانه هاي مجتمع طلاي موته، 700 تن ماده معدني طلاست که سه هزار تن باطله برداري در روز را به همراه دارد.

بازی خطرناک قجری ها!

$
0
0
ناصرالدین شاه قاجار، بی شک یکی از خوش گذران ترین شاهان سلسله ی قاجاریه بوده است، به نحوی که گاه برای داشتن لحظاتی مفرح، دست به هر کاری می زده است، از جمله بازی «چراغ خاموش کنی»! ناصرالدین شاه به دلیل زنان فراوانی که در حرمسرای خود گرد آورده بود، گَه گاه به ساخت بازی هایی نیز می پرداخت چنانچه تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه در خاطرات خود اشاره می نماید که یکی از بازی هایی که من خیلی دوست داشتم و مایل بودم در تمام شب ها این بازی برپا شود، بازی ای بود که پدرم اختراع نموده بود و اسم آن را بازی «چراغ خاموش کنی» گذاشته بود. در آن زمان چراغ گاز در اندورن به تعداد صد عددی وجود داشت، اما چراغ الکتریک تازه اختراع شده بود و تمام عمارت های سلطنتی را چراغ الکتریکی کشیده بودند. محل این بازی تالار ابیض بود و بواسطه ی وسعت مکان، آن نقطه را پدرم برای این کار انتخاب کرده بود. در شبی که این بازی شروع می شد، از عصر به خانم ها خبر می دادند که امشب «چراغ خاموش کنی» است و زن های محترم و خانم های بزرگ اغلب حاضر نمی شدند؛ چون شرکت در این بازی را برای خود کثر شأن می دانستند. لیکن سایر زنان حاضر و با کمال بشاشت این بازی را شروع می کردند. این بازی عبارت بود از: خاموش کردن چراغ. لذا هنگامی که چراغ خاموش می گردید، تمام زنان در آزادی کامل بسر می بردند و در انجام هر کاری آزاد بودند: آزاد بودند همدیگر را کتک بزنند، گاز بگیرند، کور کنند، سر بشکنند، دست بشکنند و غیره. تمام این خانم ها در اولِ شروعِ بازی در میان تالار می نشستند و با هم مشغول صحبت می شدند. پدرم در روی صندلی پهلوی کلید چراغ می نشست و در حالی که زنان مشغول صحبت بودند به ناگاه چراغ را خاموش می کرد و در پی آن یک مرتبه هرج و مرج عجیبی ظاهر و صدای استغاثه و فحش و ناسزا بلند می شد و هر کس مشغول کاری! در این میان اگر زنی بااخلاق بود، فوراً به گوشه ای خزیده، خود را زیر نیمکت یا میزی مخفی می کرد و جان سالم به در می برد و اگر وحشی بود، کتک می زد و کتک می خورد. پس در همین بین که صدای هیاهو و شیون برپا و تاریکی مطلق حاکم بود، ناگاه پدرم چراغ را روشن و هر کس به هر حالتی بود دیده می شد! اغلب لباس ها پاره پاره، گونه ها و صورت خون آلود، صورت ها موحش، موها پریشان و چشم ها سرخ و غضبناک بود و تعجب در این بود که به محض روشن شدن چراغ، تمامی زنان مشغول خنده شده و دوباره این کار امتداد می یافت و پس از اینکه تقریباً دو سه ساعت این بازی به طول می انجامید، بالاخره مجروحین مورد الطاف و اشخاصی که لباس هایشان پاره و بی مصرف شده بود به اعطای پول و لباس سرافراز می شدند و پس از پایان مجلس هر یک از این زنان به مداوای خود می پرداختند تا در «چراغ خاموش کنی» شب های بعد بتوانند حضور پیدا کنند!

30 ویژگی شهروند مطلوب

$
0
0
دکتر محمود سریع القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران در نوشتاری که برای عصرایران تحریر کرده، 30 ویژگی یک شهروند مطلوب را  برشمرده است که در زیر می خوانید:
                                              
1.    از راست‌گويي، لذت ببرد؛ 

2.    سعي نكند همه را داشته باشد: هم جذب كند و هم دفع؛ 

3.    هوش و فهم ديگران را دست‌كم نگيرد؛ 

4.    اتومبيل خود را براي شهروندي كه از خطوط عابر پياده حركت مي‌كند، متوقف كند؛ 

5.    در نقل قول از ديگران، حتي ويرگول‌ها را هم رعايت كند؛ 

6.    ذهنيت خود را از مسائل ضرورتاً مساوي با حقيقت نداند؛ 

7.    هر چند وقت يكبار، از مخالفين خود احوالپرسي كند؛ 

8.    نه برنجد و نه برنجاند؛ 

9.    تفاوت ميان تبليغ و تحليل رسانه‌هاي غيرخصوصي را سريع تشخيص دهد؛ 

10.    به عموم مسايل محيط زيستي، حساس و عامل به عمل باشد؛ 

11.    از افراد چند شخصيتي و متملق فاصله بگيرد؛ 

12.    از زبان خود مانند سلامتي خود، مراقبت كند؛ 

13.    در قبال بدي افراد، عمدتاً سكوت كند تا نيروهاي معنوي دروني او پرورش پيدا كنند؛ 

14.    بدون چشم‌داشت، براي بازكردن گره‌هاي اطرافيان خود اهتمام ورزد؛ 

15.    به‌عنوان شهروند، ارزش خود را صدها درجه بالاتر از سياست‌مداران بداند؛ 

16.    در هفته، دو نيم روز براي رشد فردي و شخصيتي خود، وقت بگذارد؛ 

17.    حتي سه بامداد، از چراغ قرمز عبور نكند؛ 

18.    در محيط كار و زندگي او، رنگ‌هاي صورتي، زرد، قرمز و كلاً شاد حضور داشته باشند؛ 

19.    علاقه به كنترل‌كردن و احاطه بر ديگران را از شبكه رفتاري خود، حذف كند؛ 

20.   عیوب دیگران را به صورت خصوصی، تدریجی و لحن اصلاحی به آنها منتقل کند؛

21.    جايي كه به او احترام نمي‌گذارند، نرود؛ 

22.    ادب، تربيت و متانت او نسبت به مواضع سياسي‌اش، حضور، نمود و برجستگي بيشتري داشته باشند؛ 

23.    آنقدر تمرين كند تا از موفقيت ديگران ناراحت نشود؛ 

24.    از اجراي قانون و رعايت آيين‌نامه‌ها، لذت ببرد؛ 

25.    همه‌جا، با همه‌كس و در معرض هر مخاطبي، يك شخصيت داشته باشد؛ 

26.    از حلقه اول دوستان خود مرتب احوالپرسي كند؛ 

27.    در مغازه‌ها، اجازه دهد كساني كه قبل از او وارد مغازه شده‌اند، زودتر كارشان انجام شود؛
 
28.    مروج و مبلغ رفتار و افكار مثبت افراد باشد و نه خود افراد؛ 

29.    در ماه حداقل يك كتاب تمام كند، يادداشت‌برداري كند و در منظومه فكري و رفتاري خود، آنها را به كار گيرد؛ 

30.    معرف و مظهر اين بيان مولانا شود: 
هين، خمش كن، خار هستي را ز پاي دل بكن        تا ببيني در درون خويشتن، گلزارها 

به مناسبت اشغال ایران از سوی متفقین در شهریور 1320

$
0
0
منبع قدس

سوم شهریور، سالروز هجوم متفقین (انگلیس و روسیه) به ایران است.هجومی که به سرعت بسیار شکفت انگیزی موجب اشغال ایران، فرار بسیار مفتضحانه و تامل برانگیز ارتش به اصطلاح قدرتمند رضاخان، اجرا شدن مرحله دیگری از سیاست انگلیس در ایران و فرار بی خطر رضاخان و در نهایت ماموریت یافتن پسرش (محمدرضاخان پهلوی) شد.

در تابستان سال 1320، درست در قلب الاسد، یعنی روزهای میانی مرداد ماه، مردم تهران احساس کردند، حادثه ای سرنوشت ساز در شرف تکوین است. در یکی از این شب های گرم مرداد ماه، مردم تهران که برای خوابیدن به پشت بام ها و حیاط ها رفته بودند، متوجه شدند که تکه ای نور بدون آن که معلوم باشد، منشا آن کجاست در میان آسمان می درخشد، این نور که گاه حرکتی می کرد، به چپ و راست و بالا و پایین می رفت، زمانی این لَکه نور بزرگتر می شد و لحظاتی بعد مجددا جمع و کوتاه به نظر می رسید. هر فردی حرفی می زد. اظهار نظر ها بیشتر متوجه مسایل ماوراء الطبیعه و اعتقادات مذهبی مردم بود.
ساعتی بعد تکه های دیگری از نور در آسمان پدیدار شد. که گاه این نورها در حرکت با هم تلاقی می کردند و گاه از هم جدا می شدند اما همچنان بر فراز آسمان تهران جولان می دادند. اظهار نظر ها به سکوت و تماشای صرف مبدل شده بود.
آن شب، مردم تهران تا پاسی بعد از نیمه شب، این ناشناخته را تماشا گر بودند. سرانجام نورها خاموش شدند و مردم به رختخواب های گسترده بر بام و صحن حیاط که هنوز از شدت گرمای تابستانی گرم بود، خزیدند.
روز بعد ماجرا روشن شد مردم دانستند که آن نورها، مربوط به نور افکن های ضد هوایی است که آن ها را برای یافتن هواپیماهای مهاجم در شب، مورد استفاده قرار می دهند و متصدیان نور افکن ها شب قبل مشغول تنظیم عدسی های آن ها بوده اند.
از همان شب به بعد تا واقعه سوم شهریور، هر شب ستون های نور این نور افکن ها به سوی آسمان تهران بلند می شد و در جهات مختلف به حرکت در می آمد و در حقیقت، نیروی هوایی با ضد هوایی های خود آماده مقابله با هجوم احتمالی دشمن بودند و لذا نمی شود تصور کرد که نیروی هوایی آمادگی داشت و دیگر نیروها غافل بودند. بیان این که ما در سوم شهریور غافل شدیم بیشتر به یک شوخی تاریخی می ماند. مردم نیز حداقل در این ایام آگاه شدند که جنگ جهانی دوم که حدود دو سال بود بین متفقین و دول محور جریان داشت و با حمله آلمان به شوروی ابعاد وسیع تری به خود گرفته بود خواهی یا نخواهی و دیر یا زود به ایران نیز کشیده خواهد شد.
درست در همین ایام متمکنینی که حوادث سال های جنگ جهانی اول و قحطی آن دوران را به خاطر داشتند، به خریدن گندم و برنج و دیگر ارزاق مبادرت می کردند تا در حوادث احتمالی آینده گرفتار کمبود مواد غذایی نشوند و عده ای هم در شهرهای دور و ییلاقات اطراف تهران به تهیه منزل و سرپناه پرداختند تا به موقع خانواده خود را از نائره جنگ دور بدارند.


هیتلر مسلمان و معتقد به مذهب تشیع شده!
در آن روزها افکار عمومی ایران یکپارچه از آلمان طرفداری می کرد. جز خانواده های مرفه و وابسته به حکومت که پنهانی دستی در دست انگلیسی ها داشتند و پیروزی این ارباب قدیمی آرزویشان بود، اکثر ایرانی ها آرزوی شکست متفقین و پیروزی آلمان را داشتند. صلیب شکسته که نماد حکومت آلمان ها بود از طریق شماره دوزی توسط مادرها بر پیراهن پسران و دختران نوجوان دوخته می شد.
در افواه شایعه بود که هیتلر مسلمان و حتی معتقد به مذهب تشیع است! نقل قول می کردند که کسی به دیدن هیتلر رفنه و مشاهده کرده است که بر دیوار اتاق کار او تصویری از مولا امیرالمومنین (ع) نصب شده است!
این سخنان را جاسوسان آلمانی در میان مردم می پراکندند و زود باورها نیز به سرعت آن را در میان همه پخش می کردند.
در حقیقت سازمان جاسوسی آلمان برای آماده ساختن ایرانی ها از ایمان و علاقه مردم به مبانی عقیدتی و مذهبی، نهایت استفاده یا به عبارت بهتر سوء استفاده را می کردند.
جامعه درس خوانده و آشنا به تاریخ صرف نظر از چنین شایعاتی، علاقمند به پیروزی آلمان و شکست انگلیس و روس بودند. چرا که از عصر قاجار تا دوران رضاشاه، ایران از دو دولت روس و انگلیس لطمه های فراوان دیده بود. هفده شهر قفقاز و شهرهای ایرانی ماوراءالنهر را روس ها از ایران منتزع ساخته بودند. شهرهایی از غرب و شرق و جنوب شرقی را انگلیسی ها از ایران مجزا کرده بودند و دخالت این دو دولت طی دو قرن سبب شده بود که ایران در نهایت ضعف و خفت از سیاست نوشته شده این دو دولت پیروی کند.
روشنفکران امید داشتند که آلمان ها با شکست متفقین، غرور جریحه دار شده ایرانیان را مرهمی بنهند و شهرهای از دست رفته و سیادت گذشته را به ایران بازگردانند و دست این دو دولت متجاوز را از دامن ایران کوتاه سازند.
در جنگ جهانی اول نیز روشنفکران ایران به آلمان گرایش داشتند و ماجرای مهاجرت آزادی خواهان به عتبات نیز به دلیل طرفداری از آلمان روی داد. جمعی از طرفداران آلمان در جنگ جهانی اول به همراه گروهی دیگر، اقدام به تشکیل ستون پنجم آلمان در ایران کرده بودند.
اینان نیز از طریق ارتباطی که با سازمان جاسوسی آلمان داشتند از حمله قریب الوقوع متفقین به ایران مطلع بودند، منتهی آلمان ها تصور می کردند که ارتش رضاشاهی می تواند حداقل دو سه ماهی متفقین را در ایران مشغول کند و مانع رساندن سلاح به روس ها شود. ما آن قدرتی که دستگاه تبلیغاتی رضاشاه برای مردم ایران و جهان ترسیم کرده بود، حقیقتی را در زیر ظاهر فریبنده خود نداشت. بین آن تصویر و قدرت موجود و قابل لمس ارتش از زمین تا آسمان تفاوت بود. بسیاری از افسران ایرانی فقط مفتون زرق و برق لباس، چکمه و واکسیل های خود بودند و گمان می کردند که صاحب قدرتی هستند.
مهندس «ت» که چندی پیش به رحمت ایزدی پیوسته است، تعریف می کرد، در آن ایام هرشب در روزنامه اطلاعات می خواندیم و یا از رادیو های خارجی که صدایشان به تهران می رسید می شنیدیم که در جبهه های روسیه و در بمباران های لندن و برلن و دیگر شهرها حداقل نزدیک به سیصد هواپیما از طرفین سقوط کرده است. در همان زمان قدرت هوایی ایران محدود به چند هواپیمای دوباله مشتقی بود که وقتی آن ها را خریدند، خلبانی برای آوردن آن ها وجود نداشت و اگر خلبانی هم وجود داشت چون با هواپیمای دوباله نمی شد یک پرواز طولانی انجام داد و در میان راه فرودگاهی برای سوخت گیری وجود نداشت، هواپیماها را با کشتی به خرمشهر آوردند و آن ها را از طریق راه آهن به تهران حمل کردند، آن هم با صدگونه مصیبت! چرا که هواپیما ها را روی واگن ها بسته بودند و در برخی معابر کوهستانی ناچار شدند که برای رد شدن هواپیما کوه را بتراشند!

رضا شاه و پسرش اطلاعات سیاسی و نظامیشان بیشتر از مردم کوچه و بازار نبود!
دولتین شوروی و انگلیس طی یادداشتی در 28 تیرماه سال 1320 به دولت ایران اعلام کرده بودند که مهندسان و تکنسین های آلمانی که در ایران هستند، امنیت و منافع شوروی و انگلیس را در منطقه به خطر انداختند و از ایران مصرا خواسته بودند که آن ها را از ایران اخراج کنند، ولی دولت ایران به آنان پاسخ داده بود که ما با دولت آلمان روابط اقتصادی داریم و هیچ گونه دخالتی در جنگ نمی کنیم و سعی ما در حفظ بی طرفی ایران است و تقریبا به یادداشت دولتین شوروی و انگلیس جواب رد داده بودند. روز 25 مرداد نیز یک بار دیگر دولتین مزبور بر این خواسته خود طی یادداشتی تاکید کردند.
در این که رضاشاه با طرز تفکری که داشت به آلمان ها متمایل بود، جای بحث و تردید نیست. بلند پروازی های هیتلر و فتوحانش ارتش منظبتی که به وجود آورده بود، رضاشاه را به وجد می آورد. ولیعهدش (محمد رضاشاه بعد) نیز موفقیت آلمان ها را صد در صد می دانست.
به درستی معلوم است که پدر و پسر اطلاعات سیاسی و نظامیشان بیشتر از مردم کوچه و بازار نبود و قدرت حل مسایل سیاسی و نیز آینده نگری لازم را نداشتند. اما این پرسش مطرح است که چرا آن گروه از اطرافیان رضاشاه که سیاست را می شناختند وی را راهنمایی نمی کردند؟ دو دلیل می تواند عامل آن وضع باشد: نخست اینکه شاید کسی جرات نمی کرد خلاف رای او کلامی بر زبان بیاورد و دیگر آنکه شاید می خواستند رضاشاه با پای خودش به دام بیفتد و زودتر از شرش خلاص شوند.
انگلیسی ها نیز پس از کارهایی که رضاشاه با برخی از سر سپردگان قدیم انگلیس کرد (از جمله قتل شیخ خزعل و نصرت الدوله فیروز و غیره) و عملی که درباره قرار داد دادرسی انجام داد، متوجه شدند که وی کسی نیست که در دراز مدت به توان به او اعتماد کرد و می خواستند با تنبیه او به دیگر کسانی هم که خود آنان را به قدرت رسانده بودند، درسی فراموش نشدنی بدهند.
ظاهرا برای انگلستان که قصد قطعی حمله به ایران را داشت، موضوع خروج آلمان ها تنها بدین جهت اهمیت داشت که می ترسیدند از میان آلمانی های مقیم ایران حداقل چند نفری مانند «واسموس»ـ جاسوس آلمانی در جنگ جهانی اول که اهالی دشتستان و تنگستان را علیه انگلیسی ها بسیج کردـ هسته های مقاومتی برابر متفقین ایجاد کنند و بدین سبب می خواستند قبل از ورود به ایران حکومت قانونی ایران خود زمینه را مساعد سازد وگرنه با بر هم خوردن حکومت قانونی، اخراج آلمان ها، به راحتی امکان نداشت.
در خاطرات فردوست آمده است که بعد از خروج کارشناسان آلمانی منصور مساله کمک رسانی به شوروی را مطرح کرد و گفت متفقین می گویند چون آمریکایی می خواهند مقادیر زیادی سلاح به شوروی برسانند، لذا باید خطوط ارتباطی و راه آهن ایران در اختیار سه کشور قرار گیرد.
رضاشاه پاسخ داد که من نه تنها این کا را انجام میدهم، بلکه بیش از این نیز با آن ها همکاری می کنم و مراقبت این راه ها را عهده دار خواهم شد و حفاظت کامل محموله های متفقین را تضمین می کنم. منصور پاسخ رضاشاه را به اطلاع سفرای متفقین رساند ولی جواب شنید که آن ها خود می خواهند حفاظت راه ها را به دست داشته باشند.
رضاشاه پس از شنیدن این پاسخ وزیر مختار انگلیس وسفیر کبیر شوروی را به کاخ سعد آباد احضار کرد و نظر قطعی آن ها را خواست، پاسخ همان بود «ارتش متفقین دوستانه (!) وارد ایران خواهند شد و تامین جاده های ارتباطی را راساً به دست خواهد گرفت. رضاشاه با ناراحتی گفته بود من که چندین سال این مملکت را امن نگه داشتم چگونه نمی توانم چند راه را برای شما امن نگه دارم؟ آن ها پاسخ داده بودند که طراح ورود ارتش های متفقین به ایران تصویب شده و از دستشان کاری برنمی آید».
پس از این مذاکرات رضاشاه، احساس کرد که قدرتش به ناگهان درهم شکسته و آن که به حساب نمی آید اوست.

لحظه حساس فرا می رسد
بالاخره لحظه ای که همه انتظارش را داشتند فرا رسید. بامداد روز سوم شهریور ساعت 4 صبح سفرای انگلیس و شوروی به خانه علی منصور نخست وزیر ایران می روند و اعلام می کنند چون دولت ایران به یادداشت های دولتین انگلیس و شوروی اهمیتی نداده و اتباع آلمانی همچنان در ایران هستند دولتین ناچار از اقدامات نظامی خواهند بود، در حالی که در همان لحظه روس ها از شمال و انگلیسی ها از جنوب و غرب به ایران تاخته بودند.
این خبر به سرعت برق در سراسر کشور پخش شد. صبح روز سوم شهریور هواپیماهای متفقین برفراز تهران اعلامیه های پخش کردند. توپ ها و مسلسل های ضدهوایی به شدت به سوی هواپیماهای متفقین شلیک کردند و صدای شلیک مردم تهران را وحشتزده کرد.
هواپیماهای متفقین بمبی بر تهران نینداختند ولی کاغذهایی بر تهران پخش کردند که علیه حکومت رضاشاه و علیه هیتلر و موسولینی و قدرت نازی و فاشیست بود. در یکی از این کاغذها کاریکاتوری از یک انسان هیولا شکل دیده می شد که بر جنازه هایی چند و بر خرابه های خانه هایی بمباران شده پای می کوفت. زیر این کاریکاتور این شعر درج شده بود:
من فاشیستم کار من خونخواری و خون خوردن است
عالم آباد را با جنگ ویران کردن است.

از قراری که در تهران شایع شده بود، توپ های ضدهوایی منطقه دوشان تپه (خیابان پیروزی فعلی) توانسته بودند یک کرکس را در آسمان بزنند! اما آنچه که عجیب می نمود انعکاس این خبر در رادیو و روزنامه ها بود. از خبری که رادیو در آن روز اعلام کرد اطلاعی نیست، اما در روزنامه اطلاعات که عصر روز سوم شهریور منتشر شد، هیچ خبری از حمله متفقین به ایران درج نشده بود، تنها در اخبار مجلس، به گزارش علی منصور در مجلس و نامه متفقین اشاره کوتاهی بود، تیتر اول روزنامه اطلاعات در آن روز «تشریف فرمایی والاحضرت همایون ولایتعهد و والاحضرت فوزیه پهلوی به منظریه» بود!

اوضاع تاسف بارِ نیروهای دفاعی ایران
از بررسی رویدادها چنین به نظر می رسید که رضاشاه وقتی اطمینان پیدا کرد که حمله متفقین به ایران قطعی است به نیروهای خود دستور مقاومت داده بود. این که در ساعت 4 بامداد، فرمانده نیروی دریایی جنوب در ناوگان حاضر است و این که در گیلان مختصر مقاومتی در برابر روس ها می شود و سرتیپ قدر چند گلوله توپ به سوی روس ها شلیک می کند، دلیل این آگاهی و آمادگی است. اما هم رضاشاه و هم افسران او درباره قدرت خویش برآورد صحیحی نداشتند و با آن که دو سال از جنگ جهانی می گذشت تجهیزات ارتش ایران برای یک مقاومت چند ساعته هم کافی نبود.
در جنوب کشور سرتیپ بایندر که مقاومت را جدی تلقی کرده بود در مقابل ناوگان انگلیسی ها ایستادگی کرد. انگلیسی ها ناوهای پلنگ و ببر را غرق کردند و بایندر و چند تن از افسران نیروی دریایی شهید شدند.
در شمال سرتیپ قدر چند گلوله توپ به روی روس ها شلیک کرد و بعدها به همین سبب به او افسر شجاع لقب دادند. از افسران نیروی دریایی تنها یک نفر در مقابل روس ها مقاومت کرد که گلوله توپ روس ها یکی از دست های اورا از کتف جدا کرد بعدها روس ها در رشت تنها به این افسر احترام می گذاشتند و می گفتند تنها نظامی واقعی در بین افسران شما او بود..
در آذربایجان چند مقاومت جزئی و مهم در مقابل روس ها دیده شد، اما افراد لشکر از صدر تا ذیل، سلاح ها را به زمین گذاشتند تا سبکبال به سوی کوه ها بگریزند، استاندار آذربایجان شرقی نیز چادر نماز بر سر از شهر گریخت.
در خراسان مفتضح ترین وضع پیش آمد. افراد با وسایل موتوری ارتش به دل کویر زدند و عده ای حتی تا بندرعباس گریختند!
در غرب هم از هیچ مقاومتی گزارش نشده است. تنها در یکی از گردنه ها چند تیر توپ به روی واحدهای زرهی انگلیس شلیک شد و انگلیسی ها برای احتیاط دو سه ساعتی توقف کردند. واقعیت آن بود که فرمانده سپاه غرب (سرلشکر مقدم) با همه افراد زیردست خود فرار کرده بودند. تنها افراد یک آتشبار که از ماجرا بی خبر مانده بودند به ابتکار خود شلیک کردند و وقتی دیدند از مقاومت خبری نیست، آن ها نیز سلاح را گذاشته و گریختند.

اعلی حضرت باید استعفا بدهند!
بیست و چهار ساعت بعد، رادیو دستورهای حفاظتی و امنیتی صادر می کرد که شب ها چراغ روشن نکنید، پشت پنجره (را با پارچه سیاه بپوشانید، وقتی بمب می افتد به صورت روی خاک دراز بکشید و ... و ...
رضاشاه که سخت از اوضاع غضبناک بود، رادیو لندن را می گیرد، وقتی می شنود که رادیو لندن بدی های او را برمی شمارد، از نارضایی مردم ایران و مال اندوزی و ستم های او صحبت می کند به شدت عصبانی می شود، با لگد به جان رادیو می افتد و رادیو را در زیر لگدهای خود خُرد می کند.
علی منصور نخست وزیر صبح روز سوم شهریور، قبل از این که به مجلس برود و گزارش حمله متفقین را به مجلس بدهد به دیدار رضاشاه رفته و ملاقات بامداد خود را با سفرای شوروی و انگلیس به اطلاع رضاشاه می رساند و می گوید که سفرای مزبور تکلیف کرده اند که اعلی حضرت باید استعفا بدهند!
مجلس نیز در قبال گزارش نخست وزیر حرفی برای گفتن نداشت، اما وکلا بعد از آن که مطمئن شدند رضاشاه رفتنی است چند تن زبان درآوردند. علی دشتی رضاشاه و حکومت بیست ساله او را زیر انتقاد گرفت و سید یعقوب انوار هم گفت: «الخیر فی ماوقع» !
روز پنجم شهریور دولت منصور استعفا داد و رضاشاه ناچار از محمدعلی فروغی که سال ها مورد غضب واقع شده و خانه نشین بود برای تشکیل دولت جدید دعوت کرد. فروغی به محض معرفی کابینه از مجلس رای اعتماد گرفت. نخستین کاری که دولت فروغی کرد ابلاغ دستور عدم مقاومت در برابر نیروهای متفقین بود که قبل از این فرمان، ارتشیان خود آن را اجرا کرده بودند!
در آن ایام دو لشکر در تهران مستقر بود. سرلشکر نخجوان کفیل وزارت جنگ که می دید کنترل سربازان متمرد این دو لشکر از عهده او و افسران فرمانده برنمی آید به اتفاق سرتیپ ریاضی رئیس دایره مهندسی ارتش به نزد رضاشاه می روند و از او می خواهند که این دو لشکر را مرخص کند، شاه نعره می کشد و دستور می دهد درجه هر دو را بکنند و آن ها را در کاخ زندانی کنند، روز ششم شهریور رضاشاه می شنود که اگر دو لشکر تهران مرخص نشوند، روس ها تهران را تصرف خواهند کرد. معلوم نیست این خبر را چه کسی و چگونه به شاه داد که او بلافاصله به لشکر یکم و دوم رفت و دستور مرخص شدن افراد آن ها را صادر کرد.
سرلشکر نخجوان (سپهبد بعدی) در کابینه فروغی وزیر جنگ شد و وقتی خواست به ارتش سروصورتی بدهد و ارتش را برای حفظ امنیت داخلی جمع و جور کند، به افسران و افراد دسترسی نداشت و با سختی توانست جمعی را گرد آورد.
رادیو آلمان حوادث ایران را بزرگ می کرد و از کشتارهای متفقین در ایران نام می برد، از غارت شهرها و بمباران ها و اینکه شاه قصد دارد اصفهان را پایتخت خود قرار دهد، خبر می داد.
رادیوهای متفقین نیز هر حرکت خود را در این کشور بی دفاع و بی صاحب فتح الفتوحی عنوان می کردند. وقتی روس ها به ولی آباد راه چالوس که هنوز هم بعد از59 سال تنها چهار قهوه خانه و یک ویلای قدیمی رضاخانی بیشتر ندارد وارد شدند. رادیو لندن اعلام کرد که «امروز ارتش شوروی شهر ولی آباد را در محور جاده چالوس – کرج تصرف کرد!»
خرید نان و ارزاق و مایحتاج عمومی توسط مردم بیش از اندازه شده بود، به وضوح می شد درک کرد که وحشت از قحطی و کمبود نیازمندی های عمومی همه را فراگرفته است. دولت نیز از این موضوع سخت در هراس بود که کالاهای موجود در بازار را پولدارها بخرند و چند روز دیگر طبقات ضعیف و کم درآمد گرفتار نایابی مواد غذایی شوند. فروغی در مجلس به صراحت از این امر ابراز وحشت می کرد و می گفت: مردم، نان فراوان است، گندم فراوان است، همه چیز هست، نترسید ... اما این حرف ها اثری نداشت و به زودی عامه مردم با نایابی کالاها و گرانی طاقت فرسا روبه رو شدند.
مذاکرات فروغی با متفقین تنها در این محدوده برگزار شد که متفقین حرف های خود را به او تحمیل کردند، منتهی، انگلیسی ها قول دادند که درتمام مدت اشغال ایران سهمیه ایران را از درآمد نفت بپردازند. اما تا آن جا که بعدها در هنگام ملی شدن صنعت نفت، ناوگان انگلیس در طول جنگ 6 ساله سوخت خود را از منابع نفتی ایران تامین می کرد و دیناری ازاین بابت به ایران نپرداخت. حتی بعد از پایان جنگ انگلیس ها از لوله ای که به تامین نفت مورد نیاز ناوگان انگلیس اختصاص یافته بود تا زمان ملی شدن صنعت نفت، به صورت قاچاق و بدون اطلاع دولت ایران نفت می بردند.
روز نوزدهم شهریور، سفارتخانه های آلمان، ایتالیا، رومانی ومجارستان در ایران تعطیل شد. همان طور که می دانیم این کشورها در جنگ دوم، علیه متفقین، دول محور را تشکیل داده بودند.
بالاخره روز بیست و چهارم شهریور معلوم شد که فروغی نتوانسته است موافقت انگلیسی ها را برای ادامه سلطنت رضاشاه جلب کند.
روز بیست و پنجم شهریور استعفای رضاشاه به این شرح توسط محمدعلی فروغی در مجلس شورای ملی قرائت شد:
«نظر به این که من همه قوای خود را در این چند ساله مصروف امور کشور کرده و ناتوان شده ام، حس می کنم که اینک وقت آن رسید که یک قوه و بنیه جوان تری به کارهای کشور که مراقبت دائم لازم دارد، بپردازد و اسباب سعادت و رفاه ملت را فراهم آورد.
بنابراین امور سلطنت را به ولیعهد و جانشین خود تفویض کردم و از کار کناره نمودم. از امروز که بیست و پنجم شهریور ماه 1320 است عموم ملت از کشوری و لشکری ولیعهد و جانشین مرا باید به سلطنت بشتاسند و آن چه از پیروی مصالح کشور نسبت به من می کردند، نسبت به ایشان منظور دارند.»
کاخ مرمر – تهران – به تاریخ 25 شهریور 1320

پاشنه آشیل داعش

$
0
0
پاشنه آشیل داعش چیست؟
 

شفقنا- داعشی ها برای حمله آموزش دیده اند، نه دفاع. فرو بردن داعشی ها در لاک دفاعی و پس گرفتن آنچه تاکنون به دست آورده اند، موقعیت استراتژیک آنها را تغییر می دهد.

تیم لیستر در سی ان ان نوشتند: استفاده از اصل غافلگیری، قابلیت تحرک و رفتار بیرحمان با مخالفان؛ اینها اصولی است که نیروهای داعش برای تصرف بخش هایی از عراق و سوریه طی ماه های گذشته به کار گرفته اند اما از تحلیل های جدید قابلیت ها و تاکتیک های داعش چنین بر می آید که همزمان با سازماندهی مجدد طرف های متخاصم داعش، این گروه در آستانه عقب نشینی قرار گرفته است.

مایکل نایتس، از پژوهشگران موسسه "سیاست شرق نزدیک"در واشنگتن می گوید: "داعش اکنون در موضع تدافعی قرار گرفته و در صورت حمله چندجانبه و همزمان به مواضع این گروه و حتی در صورت ضربه دیدن گروه های متحد داعش، آنها تمام تلاش خود را صرفا معطوف به حفظ موضع و نواحی تحت تصرف خود خواهند کرد."

نایتس می گوید: داعش روی نیمکت ذخیره خود، تعداد زیادی طراح نظامی مستعد و پیکارجوی کهنه کار دارد که تجربه های خود را از زمان اشغال عراق توسط آمریکا و پس از آن، حضور در سوریه به دست آورده اند. در این گروه همچنین تعداد زیادی جهادی خارجی حضور دارند که در چچن و بالکان جنگیده اند.

نایتس در آخرین شماره نشریه Sentinel (از انتشارات مرکز مقابله با تروریسم در کالج نظامی وست پوینت آمریکا) می نویسد: "اکنون که سرعت و آهنگ جنگ علیه داعش شتاب گرفته، توانایی این گروه در سازماندهی و کنترل منازعه، به شدت محک خواهد خورد."

تحلیلگران نظامی می گویند: موفقیت داعش تاکنون، عمدتا ناشی از ضعف طرف مقابل درگیری (ارتش عراق) از یک سو و سال ها برنامه ریزی دقیق ابوبکر بغدادی از طرف دیگر بوده است.

داعش در این جنگ فرسایشی از ارعاب و ترور اعضای بلندپایه نیروهای امنیتی عراق نیز غافل نمانده است؛ و این نبردی است که البغدادی آن را "درو کردن سربازها"می نامد. در ساختار فرماندهی که البغدادی برپا کرده، "کنترل متمرکز"با "اجرا در سطح محلی"ترکیب شده است. این ساختار، بین سال های 2012 تا 2013، زمانی که گروه موجی از بمب گذاری در خودروها را در نقاط مختلف عراق به راه انداخت، بسیار موفق عمل کرد. یک مورد اخیر از این تاکتیک، هفته پیش در کرکوک به اجرا در آمد که طی آن، 3 خودروی بمب گذاری شده و یک بمب کنارجاده ای، جان دست کم 20 نفر را گرفت.

داعش این تاکتیک را در نبرد فعلی خود نیز به کار گرفته است. اوایل این ماه، اعضای داعش حمله به خوبی طراحی شده خود در شهر کرد نشین جلولا را با انفجار یک خودروی بمب گذاری شده آغاز کردند. این انفجار جان بیش از 20 پیشمرگ کرد را گرفت. سپس در مرکز شهر، یک عامل انتحاری، یک تانکر سوخت را منفجر کرد و در پی آن، چند عامل انتحاری دیگر که یونیفرم هایی شبیه به نیروهای پیشمرگ را به تن داشتند، جلیقه های انفجاری خود را در 12 ایست بازرسی منفجر کردند.

این انفجارهای انتحاری چند گانه که ترس و وحشت را بین غیرنظامیان و حتی نیروهای نظامی عراق منتشر می کند، بخشی از تاکتیک "ایجاد شوک و وحشت"داعش است که با سرعت و چالاکی واحدهای رزمی داعش، پیوند خورده است.

نایتس می گوید: "تراکم نسبی در عراق که در آن به واسطه جاده های مناسب می توان بخش بزرگی از کشور را یک روزه پیمود، به یک نیروی تهاجمی اجازه می دهد تا عوامل خود را در نقاط حمله مشخص، متمرکز کند."

گفته می شود داعش از تانک های آمریکایی M-1 Abrams و خودروهای Humvee که از ارتش عراق به غنیمت گرفته است، استفاده می کند. برخورداری از خودروهای زرهی سنگین در جنگ، گاه می تواند تفاوت های عمده ای ایجاد کند. داعش اوایل این ماه برای دفع حمله نیروهای عراقی که با هدف شکست حصر "آمرلی"صورت گرفته بود، فقط از یک فروند تانک T-55 استفاده کرد.

نایتس به سی ان ان می گوید: "اگرچه نیروهای داعش بدون تردید بین 200 تا 300 خودروی Humvee را به غنیمت گرفته اند و قادر خواهند بود تا چند ماه بدون نیاز به قطعات یدکی از این خودروها در عملیات های خود استفاده کنند، اما دسترسی آنها به دیگر خودروهای نظامی ساخت آمریکا بسیار محدود بوده است. یک دلیل عمده این موضوع، این است که کاربری و تعمیر و نگهداری این خودروها بسیار پیچیده است. حتی خود نیروهای عراقی هم برای استفاده از این خودروهای نظامی مشکل داشته اند، بنابراین تعداد کمی از آنها، در شرایط سالم و قابل استفاده، به غنیمت داعش افتاده است."

نکته دیگر که باید مورد اشاره قرار گیرد این است که داعش، در منطقه ای به وسعت شمال سوریه تا مرکز عراق، تنها حدود 15 هزار پیکارجو را در اختیار دارد. از این رو، استفاده از حقه های رزمی، برای موفقیت داعش اهمیت زیادی دارد. در بسیاری موارد دیده شده که اعضای داعش تظاهر به حمله به یک منطقه کرده و سبب شده اند تا نیروهای دفاعی به آن منطقه اعزام شوند، سپس آن مناطقی را که اکنون بی دفاع مانده، مورد حمله واقعی قرار داده اند. اوایل این ماه، داعش پس از آن به شهر جلولا حمله کرد که نیروهای پیشمرگ برای مقابله با یک حمله دیگر داعش به مخمور، شهر را ترک کرده بودند.

نایتس می گوید این حقیقت که نسبت نیروهای داعش به مساحت منطقه اندک است، توضیح دهنده این است که چرا داعش ترجیح می دهد بعضی از شهرهای تحت تصرف خود را از جمعیت خالی کند؛ آنها بیم آن را دارند که با قیام های محلی روبرو شوند. این تهدید می تواند به مثابه یک شمشیر دو لبه عمل کند. زندگی در بین مردم غیرنظامی در مناطقی که تراکم جمعیتی دارد، می تواند تا حدی برای نیروهای داعش سپر حفاظتی ایجاد کند اما مدارکی در دست است که نشان می دهد نیروی هوایی عراق حتی در صورت حضور غیرنظامیان در منطقه هدف، از حملات هوایی منصرف نمی شود. در واقع، حملات هوایی در قلب مناطق سنی نشین عراق یا حتی سوریه، ممکن است مناقشات فرقه ای در منطقه را وخیم تر سازد.

شیوه دفاعی داعش

به عقیده نایتس، شیوه دفاعی داعش شامل دو بخش است. آنها از بمب های کنار جاده ای و بمب های کارگذاری شده در خودروها با قابلیت کنترل از راه دور برای ایجاد محدوده های پر خطر در طول جاده ها و شهرهای کلیدی استفاده می کنند. اما آمریکا نشان داده که می تواند این بمب ها را از راه دور شناسایی و نابود کند.

دیگر راهکار دفاعی داعش، مقابله با ضدحمله دشمن و در واقع، یک واکنش غریزی به "از دست دادن میدان"است. داعش سازمانی است که بهترین دفاع را حمله می داند، حتی حمله در سطح تاکتیکی. اما ضد حمله به کاروان های زرهی و نفری داعش، برای نیروی هوایی آمریکا و حتی هواپیماهای عراقی کار بسیار راحتی است.

در این میان، اگر داعش مجبور شود بیش از آنکه حمله کند، دفاع کند – آنچه به نظر می رسد در حال وقوع است- گروه های سنی که تاکنون از آن حمایت کرده اند احتمالا در انتخاب خود تجدیدنظر خواهند کرد.

منبع: سی ان ان

ترجمه: فرهاد فرجاد


Article 0

$
0
0
صفحه گوگل پلاس حزب الله لبنان عکس سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس را با توضیح شهر آمرلی عراق منتشر کرد. شهر آمرلی حدود 70 روز در محاصره داعش بود که طی یک عملیات ضربتی محاصره این شهر شکسته شد و هزاران نفر از مردم منطقه با ورود نیروهای عراقی به جشن و پایکوبی پرداختند.

تصویر حاج قاسم سلیمانی در آمرلی عراق

قتل و عام تیمور برای آبلیمو

$
0
0
شهر اصفهان از نظر آبادی و صنعت و هنر در مرکز فلات ایران برای کلیه کسانی که به ایران هجوم می‌آوردند مورد توجه بود. تیمور زمانی که در خراسان بود دچار نوعی بیماری شد که پزشکان تشخیص دادند که این بیماری ناشی از گرمی مزاج است و تنها آب لیموی شیراز است که رفع این بیماری می‌کند. تیمور از این جهت نامه‌ای به شاه منصور از آل مظفر فرستاد و از او درخواست کرد که چندین ظرف بزرگ آب لیموی شیراز به سرعت به خراسان بفرستد. شاه منصور در جواب تیمور نوشت: «من دکان عطاری ندارم که تو مرا تحقیر می‌کنی و خیال می‌کنی که از نسل چنگیز هستی و من برای تو آب لیمو بفرستم. این کار خیال باطلی است. اگر هم آب لیموفروش بودم برای تو نمی‌فرستادم.» در آن زمان آل مظفر بر کرمان، شیراز، اصفهان و خوزستان فرمانروا بودند و مرکز حکومت آنان شیراز بود. حاکم اصفهان عموی سلطان زین‌العابدین پادشاه مظفر بود و نظر داشت که اگر تیمور به اصفهان حمله کند ما باید دروازه‌های شهر را روی او باز کنیم ولی شاه منصور مظفری اعتقاد داشت که باید در مقابل تیمور ایستادگی کرد. در آن موقع اصفهان دارای دیوار و برج و باروی محکمی بود که قطر آن، آن‌قدر پهن بود که یک گاری می‌توانست روی دیوار شهر حرکت کند. تیمور لنگ از راه همدان و گلپایگان خود را به سِده اصفهان رسانید و در آنجا پس از کسب اطلاعات وسیعی از وضعیت اصفهان شهر را از بهار سال ۷۸۹ محاصره کرد. علمای شهر به اتفاق حاکم شهر توافق کردند که از تیمور امان بخواهند و در عوض به او باج و خراج بدهند تا شهر دچار قتل و کشتار نشود. در این موقع امیرمنصور مظفری برای جمع‌آوری سپاه از طریق شیراز به خوزستان به ویژه دزفول رفت. امیر حمله خود را آغاز کرد و حدود هفتادهزار نفر را کشت ولی بچه‌های یتیم زیادی در شهر به جا ماندند. تیمور ابتدا مردم باقی‌مانده را وادار کرد که کشته شدگان تاتار را دفن کنند. در نزدیک مسجد جامع اصفهان در یک منطقه مرتفع تمام بچه‌های کشته شدگان توسط یکی از بزرگان شهر جمع‌آوری شدند. امیرتیمور وقتی که به سمت کودکان نظر کرد، پرسید که این نگون بختان خاک نشین کیستند؟ آن مرد بزرگ گفت: کودکان بینوا هستند که پدر و مادرشان به تیغ سربازان تو هلاک شده‌اند. تیمور چیزی نگفت و به آن سویی راند و چنان نمود که ایشان را ندیده‌است.

مهم‌ترين مشكل كشور چيست؟

$
0
0
یادداشت دکتر سریع القلم برای عصرایران
علت‌العلل ناكارآمدي در ايران، فقدان ارتباطات بين‌المللي است...اول شرط توسعه‌يافتگي اين است كه همه بپذيرند، سيستم‌سازي مبناي تحول است. شايد براي دستيابي به يك تحليل علمي، سيستماتيك، واقع‌بينانه و منصفانه از مسايل كشور، مقايسه آن با شاخص‌هاي كشورهايي مانند تركيه، امارات، كره جنوبي، سنگاپور، مالزي و اندونزي مناسب‌ترين روش باشد
عصرایران - مهم ترین مشکل کشور چیست؟ این موضوعی است که دکتر محمود سریع القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی برای عصرایران بدان پرداخته است که در زیر می آید:مهم‌ترين مشكل كشور چيست؟

 

به سه مورد زير، توجه فرماييد:

 .كشورهاي عربي حوزة خليج فارس حدود 2 تريليون دلار صندوق دخيرة ارزي (خارج از بودجه جاري خود) دارند كه در سال چند صد ميليارد دلار از طريق سرمايه‌گذاري در غرب و آسيا، براي اين كشورها و نسل‌هاي آتي آنها سود حاصل مي‌كند؛

.2 منطقه سي لي كان ولي (Silicon Valley) كه مهم‌ترين منطقه فن‌آوري جهان در شمال كاليفرنياست با جمعيتي معادل 6.828.617 نفر در ماه جاري، درآمد سرانة 63.288 دلار كه جزء بالاترين در جهان است را رقم زد؛

.3 چيني‌ها اخيراً موشك زمين به درياي 1100 كيلومتري (DF-21D) با هزينة 11 ميليون دلار با موفقيت آزمايش كردند.

معاني صريح و تلويحي اين تحولات عظيم در سطح همسايه‌هاي ما و در مقياس جهاني چيست؟ همة كشورها به فكر توسعه و افزايش توان‌مندي هستند حتي قطر با جمعيت 250 هزار نفري معادل يك محلة تهران. اعراب جنوب خليج فارس به‌تدريج در حال خريد روزافزون سهام شركت‌هاي نفتي بزرگ جهان هستند و اگر ما در آينده بخواهيم به‌منظور دستيابي به فن‌آوري نفت و گاز، با شركت‌هاي بزرگ جهان همكاري كنيم چه‌ بسا با دستور كار سياسي همسايگان سهامدار خود نيز روبرو شويم. آيا مي‌توان عنصر فن‌آوري و تكنيك را از فرآيند توليد ثروت و قدرت ناديده گرفت؟ چيني‌ها به دو دليل وارد عرصة جهاني شده‌اند: اول فروش كالا و خدمات و دسترسي به پول و ثروت و دوم همكاري‌هاي مربوط به دستيابي فن‌آوري. از قديم روس‌ها و چيني‌ها علاقة وافري به منطقة سي‌لي‌كان‌ولي داشته‌اند به‌طوريكه آمريكا، اين منطقه را از مناطق كليدي امنيت ملي خود تلقي مي‌كند.

آيا مي‌توان به جز افزايش توان‌مندي‌هاي اقتصادي، توليدي، مالي و فن‌آوري هدف ديگري براي يك كشور در اين منظومة موجود جهاني تصور كرد؟ هر هدف سياسي و هر افق فرهنگي كه يك كشور براي خود درنظر بگيرد، تابع توليد امكانات و ثروت است. وقتي روزنامه‌ها و رسانه‌ها را مطالعه مي‌كنيم، هر فردي، هر نهادي و هر جمعيتي، اشكالات كشور را از زاويه ديد و منافع خود مي‌بيند:‌ يكي مي‌گويد مهمترين مشكل، آلودگي هواي تهران است. ديگري اظهار مي‌دارد بالا بودن تعداد سارقان و معتادان مسئله اصلي ماست.

باز ديگري تصور مي‌كند كه مسئله اصلي ما ايرانيان، تحولات عراق است. آن طرف‌تر، مطرح می شود هدف اصلي زندگي ما ايرانيان تغییر جهت و ماهیت نظام بین المللی است. همينطور مسايل ديگر: فساد، رانت‌خواري، فرسوده بودن ناوگان هوايي، بوروكراسي ناكارآمد، جاده‌هاي ناامن، بنزين ناسالم، لبنيات آلوده، بحران کمبود آب، تعداد پرونده‌هاي قضايي، نبود امكانات براي عامه مردم براي رسيدگي به بهداشت دندان، رسانه‌هاي ضعيف و عمدتاً تبليغاتي و غيره
.

آيا با وجود صدها مؤسسه تحقيقاتي و هزاران محقق در كشور، تا بحال "درخت مسائل و مشكلات كشور"را ترسيم كرده‌ايم؟ آيا نبايد تقدم و تأخر مشكلات را طراحي كنيم؟ اگر افزايش توان‌مندي را به‌عنوان كليدي‌ترين هدف كشور بپذيريم، مشكلات و موانع تحقق چنين هدف كانوني كدام است؟ امروز چینی ها در بازارهای مالی آمریکا حضوری فعال دارند. امروز تحولات سياسي خاورميانه به سمتي مي‌رود كه سرنوشت جريان‌ها و كشورهاي شمال آفريقا و خاورميانه و حتي پاكستان و افغانستان با امكانات مالي كشورهاي عربي خليج فارس تعيين خواهدشد. قدرت و تأثيرگذاري وزارت خزانه‌داري آمريكا امروز با وزارت دفاع آن كشور هم‌طرازي مي‌كند. در تحولات اخير مربوط به اوكراين، ظرفيت‌هاي فكري و سياسي خانم مرکل صدراعظم آلمان نه تنها 6200 شرکت آلمانی بلکه مجموعه اتحادیه اروپا را در رابطه با تحريم‌هاي روسيه، اقناع كرد. در جهان امروز، اقناع سياسي و اقناع فرهنگي، به پشتوانه قدرت اقتصادي نياز دارد.

در كشور ما، تعداد همايش‌ها بسيار فراوان است. معمولاً، مسئولان در دو ـ سه ساعت اول حضور دارند. همايش‌ها بعضاً دو روز و حتي سه روز برگزار مي‌شوند. اگر بخاطر بياوريم در اواخر دهة 60 و اوايل 70، تنها يك فصلنامه تخصصي در متون سياسي و اقتصادي در كشور وجود داشت. اما امروز نزديك به سيصد فصلنامه در اين موضوعات در كشور توليد و منتشر مي‌شود. علي رغم رشد كمي در اين‌گونه ادبيات و متون، آيا ما هرم علت و معلولي مشكلات كشور را توانسته‌ايم طراحي كنيم؟ 

مشكل 1 و 2 و 3 كشور كدامند؟ طبعاً نمي‌توان گفت كشور 245 مشكل دارد زيرا كه مجموعه مشكلات در يك شبكة علت و معلولي معنا پيدا مي‌كنند. نمي‌توان در هر سخنراني، مشكل يك كشور را تغيير داد و يا به تناسب مخاطبان، اولويت‌هاي جامعه را تنظيم نمود. منطقي نخواهد بود كه بعضي معلول‌ها را مشكلات اصلي بدانيم و يا 20 اولويت مساوي داشته باشيم. كشورداري و حكمراني مطلوب به يك نظام فهم دقيق مسايل، علت‌ها و معلول‌ها، هرم مشكلات و طراحي درخت اولويت‌ها نياز دارد. اتاق فكر بررسي ماتريس مسايل كشور كجاست؟ بخشی ديدن مسايل كشور، غرق شدن در حل و فصل مسايل يك سازمان و ناديده‌گرفتن كل سيستم اجتماعي ـ سياسي ـ اقتصادي ـ فرهنگي ـ خارجي، ما را همچنان مشغول بحث‌هاي بديهي، كلي با حواشي فراوان كرده و خواهد كرد. اگر با نگاه سيستمي و منظومه‌وار به كل مسايل ايران ننگريم، نمي‌توانيم مشكلات را و 1 و 2 و 3 كشور را تشخيص دهيم
.

اگر مجموعة مشكلات كشور را يكجا ببينيم، بنظر مي‌رسد كانون ماهوي اين مسايل در ناكارآمدي است. از خراب‌شدن آسفالت يك هفته پس از تكميل گرفته تا تأخير پروازها، از نرخ دو رقمي تورم گرفته تا اول بودن ايران در فرار مغزها، از كشته شدن 22 هزار نفر در جاده‌ها گرفته تا وضعيت درياچه اروميه و سایر تالاب ها و رودخانه ها از رتبه بسيار پايين فضاي كسب و كار در ايران گرفته تا بيكاري 65 درصد از زنان تحصيل‌كرده، از سقوط مكرر هواپيماها گرفته تا تعداد محدودروز های هوای پاک در شهر ها. مجدداً تكرار مي‌كنم: اتاق فكر بررسي ماتريس مسايل كشور كجاست؟ آيا ما در مديريت كشور به تئوري سيستم‌ها قائل هستيم؟ هر چند تمامي خلقت تابع تئوري سيستم‌هاست. 

بر اساس همين منطق، اگر ريشه مشكلات را در ناكارآمدي بدانيم كه صدها مصداق مي‌توانيم براي آن مطرح كنيم، پس بايد بپرسيم علت‌العلل ناكارآمدي ايران در كدام عنصر و عامل قابل جستجوست؟ علمي و منطقي است كه در اتاق فكر كانوني كشور، پاسخ‌هاي متعددي به اين سئوال داده شود. طي 26 سال گذشته، به يك پاسخ در رابطه با اين سئوال، پايبندي علمي و استدلالي داشته‌ام: علت‌العلل ناكارآمدي در ايران، فقدان ارتباطات بين‌المللي است.
اگر ما در حد تركيه با جهان ارتباط داشتيم، تخصص را گرامي مي‌داشتيم و به يك نفر، بیش از ده حكم اجرايي نمي‌داديم. 
اگر ارتباطات جدي بين‌المللي داشتيم، سريع آلودگي هواي تهران، ايمني جاده‌ها، ترافيك شهري، نظام اداري و دهها مورد را مجبور مي‌شديم حل و فصل كنيم.
اگر ارتباطات وسيع بين‌المللي داشتيم، نمي‌توانستيم نرخ دو رقمي تورم را براي دهه‌ها حفظ كنيم.
اگر بين‌المللي بوديم، در دانشگاههاي ما، از اساتید کره ای و ژاپنی گرفته تا محققان مصری و برزیلی حضور پيدا مي‌كردند، تدريس مي‌كردند، آموزش مي‌دادند و مي‌آموختند و افراد دانشگاهی در داخل کشور، خود را محك مي‌زدند. 
اگر بين‌المللي بوديم، قبول نمي‌كرديم درصد قابل توجهي از مردم ايران از اتومبيل پرايد استفاده كنند. 
اگر بين‌المللي عمل مي‌كرديم، روبروي شاخص ارزي ايران در صرافي‌هاي خارجي، معادل های بسیار ضعیف را نمي‌ديديم
.

منظور از بين‌المللي‌شدن چيست؟ سه اصل است:‌ رقابت، كيفيت و استاندارد. تصور نكنيد كه مقصود تعامل صرفاً با غرب است. يكي از بهترين مصاديق براي فهم بين‌المللي‌شدن، كشور كره جنوبي است. هم پيشرفت خارق‌العاده‌اي كرده‌اند و بدون منابع طبيعي نزديك به يك تريليون دلار توليد ناخالص داخلي دارند. هم زبان و فرهنگ و ادبيات خود را حفظ كرده‌اند و هم مي‌توانند با سيستمي رقابتي و جهاني كه بپا كرده‌اند، همساية شمالي خود را تهديد اقتصادي كنند. كرة شمالي نگران بازشدن است چون تضادهاي دروني آن برملا مي‌شود و نظمي كه ايجاد كرده‌اند را متزلزل مي‌كند. 

آيا من و شما مي‌توانيم سه نفر از مقامات كره جنوبي را نام ببريم. احتمالاً خير. چون كره جنوبي سيستم است و نه فرد. اما همين كه در جهان گفته مي‌شد ونزوئلا يا ليبي، همه مي‌دانستند نام كدام افراد را بايد مطرح كنند. اول شرط توسعه‌يافتگي اين است كه همه بپذيرند، سيستم‌سازي مبناي تحول است و افراد صرفاً سيستم را مديريت مي‌كنند. مباني پيشرفت و فرآيندهاي تحول كيفي در حد عمومي و سهل‌الوصول شده‌اند و مصاديق آن در آسيا و آمريكاي لاتين پيدا مي‌شود كه مي‌شود آنها را در گوگل جستجو كرد و نيازي به اين همه جلسه، همايش، سخنراني، ميزگرد، صدها سايت و جدول‌هاي نافرجام نيست. بنظر مي‌رسد از اوايل سلطنت ناصرالدين شاه تاكنون در كشور ما بحث مي‌شود كه پيشرفت خوب است يا بد.

اعتقاد به كشور و آينده كشور و آينده مردم ايران باعث خواهد شد تا از مباحث نظري عبور كرده و به راهبردها و سياست‌هاي جهان‌شمول و محك‌خورده جهاني روي‌ آوريم و مانع از بروز بحران‌هاي جديد شويم. اگر اين‌گونه تصميم‌گيري‌ها و چرخش‌ها صورت نپذيرد، متأسفانه با قواعد علمي مي‌توان نتيجه گرفت ايران با يك فرآيند افول پايدار روبرو خواهدشد. مسئله ما ناكارآمدي است و راه‌حل آن بين‌المللي‌شدن است. سيستم، ترتب، تخصص، كيفيت، رقابت و استاندارد منحصراً در سايه روابط گسترده بين‌المللي قابل تحقق است. ملتي كه ثروت دارد، مي‌تواند فرهنگ و ارزش‌هاي خود را نيز حفظ كند. ملتي كه ثروت دارد مي‌تواند استقلال و حاكميت سياسي خود را حفظ كند و حكومتي كه توليد ثروت را براي عامه مردم خود تسهيل مي‌كند به مهم‌ترين منبع مشروعيت‌يابي سياسي نيز دسترسي پيدا مي‌كند
.

در برابر هر آنچه گفته شد اما يك نقطه باقي ماند. در كشور ما بيش از صدها سايت و تنها در شهر تهران 37 روزنامه به اطلاع‌رساني، تحليل و تبليغ مشغولند. در اين آشفته بازار خبر و تحليل و تبليغ، فهم دقيق، علمي، سيستماتيك و منصفانه مسايل ايران كار سهلي نيست. در بسیاری از مواقع، مزاج، تعصب، احساس، حسادت، كينه‌توزي، تحريف، بزرگ‌نمايي، سياه‌نمايي در خبر و تحليل و تبليغ و ترويج همه در هم مطرح مي‌شوند. تميز صواب از ناصواب بسيار مشكل است. تمیز تواضع از تزویر که بعضا با هم آمیخته می شوند، کار هر کسی نیست. بدون ترديد هستند روزنامه‌ها و سايت‌هايي كه دغدغة كشور و مردم ايران را دارند و به جامعه معيار و آگاهي مي‌دهند. در عين حال، خلأ تحليل علمي، بي‌طرف، سيستم‌وار و آينده‌نگرانه مشاهده مي‌شود. 

در متدلوژي علوم انساني، كارآمدترين و دقيق‌ترين روش فهم يك پديده، مقايسة آن با پديده‌هاي مشابه است. شايد براي دستيابي به يك تحليل علمي، سيستماتيك، واقع‌بينانه و منصفانه از مسايل كشور، مقايسه آن با شاخص‌هاي كشورهايي مانند تركيه، امارات، كره جنوبي، سنگاپور، مالزي و اندونزي مناسب‌ترين روش باشد
.

یادی از سيدفرهاد

$
0
0
به نام خدا

پرده اول: کامنت بدون شرح یک دوست طرقی 

زماني نه چندان دور از شرق به غرب روستاهايي از "طرق "منفك شدند كه قرن ها جزو طرق محسوب مي شدند و تاريخ مكتوب وغير مكتوب منطقه گواه اين مدعي است. برخي روستاها و اماكني كه بخشي از طرق تلقي مي شدند ،عبارت بودند از: نسران، اسپيدان، ميلاجرد، ابيازن،تاج آباد،حميديه،رحمت آباد،مزده ،نيه،مناطق ومحلات اصلي طرق،سركپه،چال هاشم ،باغستان بالا،آبكشه،ورگوران،،كشه،لياسن،قله کركس، طار ، كوهن ، يحيي آباد،آب سنجد،چاه ني،دمبه ديز،نظام آباد،باغ ميران،هيني،كلهرود،سرمرغ،پنج سر،دهلر،بيدشك،نچفت وسه كه هريك از اين روستاها ومحل ها تاريخ وداستان ويژه اي در دل خود نهفته دارند و متاسفانه در حال فراموشي است... .
اين روزها در اواخر مهر ونزديكي آبان قرار داريم ويادي از روستاي سه ،روستايي تاريخي كه تاچندي پيش از روستاهاي طرق به حساب مي آمد ،نموديم؛ ديار سيدفرهاد كه طرقيان قديمي داستان تهور وآوارگي وكوه نشيني اورا فراوان مي گفتنه اند؛ظاهرا در اين ايام سيد فرهاد صفوي سهي ؛اين دلير مرد،شجاع وبي باك،مردم دوست ،خداپرست ومبارز خستگي ناپذيرسالهاي١٣٠١-١٣٠٨يا ١٣١١حكومت پهلوي ،سرانجام با دسيسه وهمدستي برخي افراد محلي كشته مي شود.
مردي كه مي گويندبه رشادت،شهامت،دفاع از ناموس،دستگيري از فقرا در برابر اغنيا وكارهاي حيرت انگيز ،شهره بود، باقواي رضاخاني در افتاد وتسليم نشد،سيدي كه جد ششم او به شاه سلطان حسين صفوي مي رسيد ورضا شاه مرعوب ونگران اعمال عجيب ومتهورانه ودرتعقيب او بود... تا اينكه با عوامل خويش سرانجام در چنين روزهايي به حيات او پايان داد.

پرده دوم: بیوگرافی

این تصویر مربوط به شخص سید فرهاد سهی است . تصویر به طور مستقیم از فرزند سیدفرهاد که بیش از ۶۰سال دارد و ساکن تهران است، به دست من رسیده استماجرا از این قرار است که فرزند سیدفرهاد با پدر بنده سابقه دوستی دارند. وی که نام خانوادگی خود را به دلایلی تغییر داده است، بعد از چندین سال از گذشت انقلاب، اخیرا از تهران به میمه آمد تا تجدید دیداری با دوست قدیمی خود داشته باشد و نیز به برخی مشکلات خود در روستای سه رسیدگی کند. از طرفی، چون نام پدر بنده را هم پدر بزرگ به عشق سیدفرهاد ، فرهاد گذاشته است ،ابوی بنده طلب تصویری از سیدفرهاد کرد و مراد حاصل شد.

اما بیوگرافی سیدفرهاد را دوست فرزانه و محقق جناب آقای محمدتقی معینیان زحمت تحقیق و گردآوری آن را کشیده اند که ۱۳۸۵ در همین وبلاگ منتشر شد. حال بار دیگر نگاهی به اسطوره سیدفرهاد سهی:

مبارزات سید فرهاد سهی ( علیه حکومت پهلوی 1301 تا 1308 )

سید فرهاد نوابی یکی از اهالی قریه سه از توابع شهرستان برخوار و میمه از شجره سادات صفوی بود که از جد ششم به شاه سلطان حسین صفوی می رسید . مرحوم سید فرهاد بنا بر اصرار پدرش در سن 23 سالگی در نیروی ژاندارمری به عنوان قره سوار استخدام می شود در بدو استخدام به مدت 4سال در گروهان ژاندارمری قم با درجه گروهبانی انجام وظیفه می کند . در این مدت در ماموریتی به اتفاق فرمانده گروهان ژاندارمری قم ( سلطان غلامعلی خان گمرکچی قمی ) برای دستگیری علی تجره ای یکی از یاغیان محلی به منطقه خوانسار و گلپایان می روند . در طی این ماموریت ، سلطان غلامعلی به بهانه های گوناگون از بعضی کسبه و تجار اخاذی می کند و رشوه می گیرد ........

بقیه ماجرا  را در لینک های ذیل یگیری کنید:

اسطوره سّید فرهاد سهی - قسمت اول

اسطوره سیّد فرهاد سهی - قسمت دوم

اسطوره سیّد فرهاد سهی - قسمت سوم

اسطوره سیّد فرهاد سهی - قسمت آخر

 داستان کامل سید فرهاد در کتاب  میمه شهری گمنام در حاشیه کویر  اثر جناب آقاي محمدتقی معینیان آمده است.

 

Article 0

19آبان؛ سالروز اعدام دکتر فاطمی

$
0
0
از سید حسین فاطمى، وزیرامور خارجه دولت محمد مصدق (نخست وزیر ایران در سال‌هاى ١٣٣٠ تا ۱۳۳۲) و مدیر مسئول روزنامه «باختر امروز» به عنوان «شهید نهضت ملى ایران» نام برده‌اند. حسین فاطمى که در فرانسه به دریافت دکتراى حقوق نایل شده بود به توصیف محمد مصدق مبتکر ملى کردن صنعت نفت ایران بود. او همچنین در دوران وزارت بالاترین نشان کشورى معروف به «نشان همایون» را از دست شاه دریافت کرد.
حسین فاطمى در پى کودتاى ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ موقتاً بازداشت شد و در پى شکست این کودتا آزاد شد اما سه روز بعد در ۲۸ مرداد مخفى شد تا سرانجام در ششم اسفند ۱۳۳۲ بازداشت، در ۷ مهر سال ۱۳۳۳ به حکم دادگاه نظامى در اتهام اقدام براى برکنارى شاه و اقدام بر ضد سلطنت مجرم شناخته شد و در ١٩ آبان سال ١٣٣٣ اعدام شد.
 

دکترفاطمی در محکمه تیمور بختیار 

برخی از مطالبي که تاکنون در وبلاگ ميمه اي ها منتشر شده است

$
0
0

خومونی - حیات وحش میمه - موج سوم تافلر - استراتژی آمریکا در عراق -راستی بهترین نیکی است - جشن انگور - بی خوابی - همه چیز درباره قنات - روحیه سربازان در جنگ - مساجد میمه

عبدالوهاب شهیدی - موته - خط میخی - جشن های زرتشت - وجه تسمیه مورچه خورت - معرفی کاروانسرا- چلیپا

تکریم کوروش - دمکراسی و نفت - عملیات انتحاری - جنگ روانی - خلقیات برره ای ها - دکتر فاطمی - صلیب شکسته

جوان ترین ژورنالیست - خدایان هندو - روابط ایران و هند - جشن دیوالی - دردسرهای زندگی شهری - حادثه هواپیمای سی 130- قطاربرقی در میمه !گفتگو با امرالله احمدجو - محرم در میمه - سدزیرزمینی میمه- افسانه گژدم

سیر تاپیاز سفر به کانادا- ایران سرور جهان - وصیتنامه داریوش- من فاشیسم را دوست دارم - شب یلدا

قصار - جشن والنتاین - آئین های عزاداری در ایران - اندیشه شریعتی - مرگ یزدگرد - زنان ساسانی

سرزمین جاودان ایران - اندرباب میمه - نوروز - زیگورات

تخت جمشید - درباره نوروز

افتخار به ایران - میمه صحرای نوادا - ماکیاولی - ایران سرای اندیشه - ایران و برنامه اتمی - پیشرفت دیپلماسی

تاریخ میمه (درخت مسجد)

قنات میمه - تحقیقی درباره میمه

برگی از یک دوست - آب های زیرزمینی - کلیاتی درباره میمه

گزارش تصویری - درباره میمه - تاریخ میمه (قنات مزدآباد) - مسجد میمه - اماکن مذهبی میمه

دلیران ایران زمین - آتش - گزارش تصویری(۱) - قالی میمه - گزارش تصویری (۲)

سید فرهاد - مقاله من درباره آمریکای لاتین - شهدای میمه - سید صالحه خاتون - مسجد میمه - چند شعر حسن رباطی - معرفی حسن رباط- گزارش تصویری

قسمتی از مقدمه سایت میمه - شب یلدا - مقاله کامل :میراث انقلاب در آمریکای لاتین- ضرب المثل های میمه ای - میمه در کتب گذشتگان - یادی از مرحوم حاج حسینعلی رهبان - قسمت های دوم /سوم و چهارم اسطوره سید فرهاد

کلیپی درباره میمه - قالی و قالیبافی درمیمه - گفتمان من - تعزیه در میمه (3قسمت)- زیارتگاه روستای سه - عبدالوهاب شهیدی

گزارش تصویری(1) - گویش میمه ای - نکته اساسی - قطار برقی در میمه - فیلم هایی از محرم در میمه - محرم آمد

نوروز - خشایار بخواب حداقل مابیداریم - شهیدان زنده اند - خومونی - آدم های خب روجگار

چگونه مقبره صدرالاسلام تخریب شد(یک داستا واقعی از خودم!!) - وبلاگ نویسی میمه ای ها - گزارش تصویری

سه گزارش تصویری جالب و دیدنی - شگرفی دیگر (مطلبی درباره دکتر اسکندریان)- وزوانی خوش آمدی - تصویر صدرالاسلام- یک بحث جدی درباره تغییر نام میمه !!

به بهانه انتخاب شهردار جدید میمه - بااجازه (مقاله ای انتقادی) -گزارش تصویری جالب

میمه نوین (مقاله ای از خودم!) - به احترام کاسه داغ کاچی - خدمات مرحوم قیصرخان - مصاحبه ای تخصصی با آقای معینیان

خاطرات من - پخش اولین کار حرفه ای من از تلویزیون - سیمای تاریخی میمه بانگاهی به تعزیه

شیخ بلال پیش خدا رفت - گفتگوی ایرنا با آقای شیبانی - وبلاگ میمه ای ها دوساله شد - جشن نیمه شعبان در میمه

ولادیمیر پوتین - کتاب میمه و معرفی نویسنده - سالروز اعدام چه گوارا -پندی از آدم های خب روجگار(همه چیز درباره صدرالاسلام)- خاطره من از دوران جنگ و دفاع مقدس

گزارش تصویری جالب- توزیع کتاب میمه - اصفهان باز پایتخت شد!-نگاهی به بخشداری و بخشدار جیدید میمه

شب یلدا - وبلاگ نویسی ده ساله شد - گزارش تصویری روستای سه - زعفران - گزارش تصویری خودم - خومونی - مرگ میراث - تصاویر تخریب مقبره صدرالاسلام

طنز واقعی از خودم - شور حسینی - گزارش تصویری - گزارش تصویری و خاطره ای از تفنگ سرپر - گزارش تصویری از محرم در میمه - یک خبر مهم و داغ انتخاباتی - بررزگرد از دکتر اسکندريان

 پربازدیدترین مطالب

سد زیر زمینی میمه

کلیپ میمه قریه من

صحرای نوادای میمه

سید فرهاد

تاریخ میمه (درخت مسجد)

شهیدان زنده اند

چگونه مقبره صدرالاسلام تخریب شد:یک داستان واقعی از خودم!

تصاویر تخریب مقبره مرحوم صدرالاسلام

میمه نوین (مقاله ای از خودم!)

کتاب میمه ومعرفی نویسنده آن

طنز واقعی از خودم

مطالب وبلاگ نتیجه صدرالاسلام

چهره هاي هميشه ماندگار ميمه

 نويسنده ماندگار  : آقاي محمدتقي معينيان

چهره هاي ماندگار ميمه - قسمت اول -مرحومان صدرالاسلام - اسدالله خان گرانمايه -قيصرخان- ميرزا بزرگ خردمند و آقاصدر

مقبره صدرالاسلام چگونه تخريب شد؟ 

چهره هاي ماندگار ميمه - قسمت دوم - مرحومان حاج ناصرگرانمايه - حاج حسين نعمت اللهي - دكتر صاحبقراني

چهره هاي ماندگار ميمه - قسمت سوم - مرحوم حاج محمدرضامعينيان

چهره هاي ماندگار ميمه - قسمت چهارم - مرحوم حاج اصغر ايراندوست

چهره هاي ماندگار ميمه - قسمت پنجم - مرحومان موسوي زاده

چهره هاي ماندگار ميمه - قسمت ششم - مرحوم مهدي قلي خان صاحبقراني 

 چهره هاي ماندگار ميمه - قسمت هفتم - آقاي  عبدالوهاب شهيدي

 چهره هاي ماندگار ميمه - قسمت هشتم - مرحوم محمدباقرداراني

 چهره هاي ماندگار ميمه - قسمت نهم - مرحوم سيدمحتشم حسينيان

 چهره هاي ماندگار ميمه - قسمت دهم - مرحوم ميرزا رضا سعيديان

چهره هاي ماندگار ميمه - قسمت يازدهم- آقاي حسام خردمند  

چهره هاي ماندگار ميمه - قسمت دوازدهم- آقاي مهدي معينيان  

چهره هاي ماندگار ميمه - قسمت سيزدهم -مرحوم حاج محمدباقر معینیان

 گزارش تصويري (1)

 گزارش تصويري (2)

 گزارش تصويري (3)

 گزارش تصويري (4)

گزارش تصويري (۵)

وقايع تاريخي ميمه - جنگ وركان - قسمت اول

وقايع تاريخي ميمه - جنگ وركان -قسمت دوم

وقايع تاريخي ميمه - فتنه افغان ها -قسمت اول

وقايع تاريخي ميمه - فتنه افغان ها - قسمت دوم   

وقايع تاريخي ميمه - واقعه كشف حجاب  (1)   

وقايع تاريخي ميمه - واقعه كشف حجاب  (2) 

وقايع تاريخي ميمه - واقعه كشف حجاب  (3)  

وقايع تاريخي ميمه - جنگ جعفرخان زنديه - قسمت اول 

وقايع تاربخي ميمه - جنگ جعفرخان زنديه - قسمت دوم  

وقايع تاريخي ميمه - قحطي سال 1299 در منطقه ميمه 


ده سال گذشت ...............

$
0
0
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده تنها به شمعی قانعند و اندکی سکوت .

د

برای شادی روحش الفاتحه ..

افتتاح «شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی» ((شمس))

$
0
0

«شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی»امروز یازده بهمن 1393 در مراسم جشنواره فارابی افتتاح شد. شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی که به اختصاص شمس خوانده می‌شود، پایگاهی اینترنتی برای انتشار انواع «متون سیاستی» (Policy Texts) است. متون قابل انتشار در این سایت در هفت حوزه سیاستی دسته‌بندی می‌شوند که در منوی حوزه‌های سیاستی سایت قابل دسترسی‌اند.

انواع متون سیاستی قابل انتشار در شمس به شرح زیر است:

خلاصه سیاستی؛ متن سیاستی‌ای است که با حجم 800 تا 1000 کلمه نوشته می‌شود.خلاصه سیاستی، موجزترین نمونه «متن سیاستی خلاصه» است که عموماً شامل طرح مسأله، حداقل داده‌های مؤثر، نقد خلاصه یک سیاست، و پیشنهاد سیاست جایگزین یا ملاحظات سیاستی است. این نوع متن بدون ارجاعات و فهرست منابع است.

مرور سیاست (حداکثر 2000 کلمه)؛ متنی است که هدف از آن مرور سابقه سیاست در مسأله‌ای مشخص است.مرور سیاست در مقایسه با خلاصه سیاستی، حجم بیشتری دارد و بیش از خلاصه سیاستی به تجربه گذشته در زمینه سیاستی مشخص توجه می‌کند. مرور سیاست حاوی نقد و بررسی سیاست‌های گذشته است، و الزاماً در برگیرنده پیشنهاد سیاستی جایگزین نیست، بلکه آشکار کردن نقاط قوت و ضعف سیاست‌های پیشین در اولویت قرار دارد. مرور سیاست در زمینه ارجاعات، فقط مقید به مشخص کردن منبع تصویب و اعمال سیاست‌هایی است که مرور، بررسی و نقد می‌شوند.

مقاله سیاستی (حداکثر 4500 کلمه)؛ دارای اهداف نظری‌تر و به نسبت بقیه متون سیاستی خلاصه، اهداف آکادمیک بیشتری دارد.مقاله سیاستی به بنیان‌های نظری بررسی و نقد سیاست‌های گذشته توجه بیشتری دارد، سازوکارهای عمل سیاست‌های موجود یا پیشنهادی را بیشتر بررسی می‌کند، به مانند متون آکادمیک از نظام ارجاعات علمی استفاده می‌کند، الزاماً به پیشنهاد سیاست جایگزین نمی‌انجامد، ولی زمینه درک نظری و علمی بیشتر از سیاست‌ در عرصه‌ای مشخص را فراهم می‌کند. 

مقایسه سیاستی (حداکثر 2000 کلمه)؛ مسأله‌ای مشخص در ایران را مد نظر دارد، ولی سیاست‌های کشورهای دیگر درخصوص این مسأله را بررسی می‌کند.این گونه متون برای مثال به تشریح سیاست‌های توسعه بنگاه‌های کوچک و متوسط، افزایش بهره‌وری در مصرف آب کشاورزی، یا حمایت از زنان سرپرست خانوار در کشورهای دیگر می‌پردازند.

این متون در دو قالب نوشته می‌شوند: 1. با ارجاع ضمنی به همان مسائل در ایران و بدون مقایسه تفصیلی، 2. مقایسه سیاست‌های اعمال شده در ایران و کشور یا کشورهای موضوع مقایسه. استفاده از نظام ارجاعات، و نتیجه‌گیری درخصوص کارآیی سیاست‌های اعمال شده، از عناصر متن «مقایسه سیاستی» است. مقایسه سیاستی تنها متن قابل انتشار در شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی است که می‌تواند بر اساس ترجمه تدوین شود.

«متون سیاستی خلاصه» نویسندگان خارجی مشروط به آن‌که ویژگی‌های مد نظر متون سیاستی قابل انتشار در شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی را داشته باشند، قابل انتشار در این شبکه به صورت ترجمه شده هستند.

یافته‌های‌ پژوهشی سیاستی (1000 تا 2000 کلمه)؛ ناگفته و ناخوانده باقی ماندن یافته‌های پژوهشی در ایران، و عدم آگاهی سیاست‌گذاران از یافته‌های سیاست‌پژوهی از جمله مسائلی است که همواره در ایران به آن اشاره شده است.یافته‌ پژوهشی سیاستی متنی است که نتایج یک یا چند تحقیق انجام شده و الزامات آن برای سیاست‌گذاری را بیان و ارائه می‌کند. بیان مسأله پژوهش، روش‌شناسی جمع‌آوری داده‌ها، و بنیان‌های نظری پژوهش در چنین متنی در خلاصه‌ترین شکل صورت می‌گیرد. عمده‌ترین بخش این گونه متون سیاستی خلاصه به ارائه داده‌ها و اطلاعات مؤثر و معنادار به دست آمده، یافته‌های اساسی، و الزامات یافته‌های پژوهش برای سیاست‌گذاری در امر یا امور خاص اختصاص می‌یابد. ارجاعات علمی در این گونه متن سیاستی خلاصه استفاده نمی‌شود و صرفاً در پاورقی اولین صفحه متن، عنوان و مشخصات کتابشناختی پژوهشی که متن از آن استخراج شده است ذکر می‌گردد.

داده‌های سیاستی (حداکثر 1600 کلمه)؛ داده‌هایی هستند که عنوان متن سیاستی خلاصه را نمی‌توان به آن‌ها اطلاق کرد.متنی که در رده داده سیاستی قرار می‌گیرد حاوی داده‌هایی است که از منابع معتبر به دست آمده‌اند یا نویسنده به شیوه قابل اعتمادی آن‌ها را تولید کرده است و می‌توان از آن‌ها برای سیاست‌گذاری، بررسی و نقد سیاست‌ها، یا به عنوان ورودی داده‌ای سایر متن‌های سیاستی خلاصه استفاده کرد. متن داده‌های سیاستی نیازمند هیچ گونه مسأله‌شناسی، تحلیل یا پیشنهاد سیاست نیست، بلکه داده‌های بنیادین لازم برای سیاست‌پژوهی یا سیاست‌گذاری را فراهم می‌آورد. ذکر کردن منابع داده‌هایی که در این گونه متون آورده می‌شوند ضروری است. این گونه متون می‌توانند تصاویر و نمودارها را نیز در خود جای دهند. چندرسانه‌ای سیاستی؛ فایلی از صوت، عکس یا فیلم است که ناظر بر بیان، مرور یا بررسی و نقد سیاستی مشخص، یا رخدادی در عرصه سیاست‌پژوهی یا بیان مسأله سیاستی مشخصی است. برای مثال، فیلمی از تصویب و اجرای سیاستی مشخص؛ تصاویری از مسأله‌ای زیست‌محیطی، اجتماعی، یا سیاسی؛ یا فیلمی درباره پی‌آمدهای اعمال سیاستی مشخص؛ می‌تواند مصداق «چندرسانه‌ای سیاستی» باشد.

مرکز بررسی‌های استراتژیک امیدوار است از طریق انتشار نوشته‌های سیاستی نخبگان کشور در این سایت، زمینه‌ای برای شبکه‌ای کردن ایده‌ها و ایده‌پردازان کشور فراهم سازد. مدیریت مرکز بررسی‌های استراتژیک و مدیران سایت شمس امیدوارند نخبگان ایرانی داخل و خارج کشور در گفت‌وگویی ثمربخش درباره سیاست‌گذاری عمومی در حوزه‌های سیاستی مورد نظر در سایت شمس وارد شوند، و زمینه‌ای برای سیاست‌گذاری بهتر فراهم گردد.

از همه نخبگان برای هر چه پربارتر ساختن این شبکه دعوت می‌شود. شمس با شبکه‌ای از «اتاق‌های فکر استانی» که با تعامل مرکز بررسی‌های استراتژیک و معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در دانشگاه مادر استان‌ها تشکیل شده‌اند تکمیل می‌شود. به این ترتیب، دو شبکه در خدمت گستردن تفکر درباره سیاست‌گذاری عمومی قرار می‌گیرند. می‌شود به شبکه‌ای از نخبگان متعهد به توسعه و سربلندی ایران اندیشید که در سراسر ایران و جهان، درباره مسائل ایران می‌اندیشند، ایده‌های خود را به اشتراک می‌گذارند و مسیر گفت‌وگو را برای بهبود سیاست‌گذاری دنبال می‌کنند.

“سال نو مبارک”

$
0
0

خداوندا دوستانی دارم که در اعماق قلبم جاى دارند؛ آنان شایسته محبتند و یادشان مایه ى آرامش جان، در این لحظه هاى پایانى سال عزت و غرور شان التیام و اعتلا و سلامت و شاد بدارشان.
 سال نو مبارک

 

مرحوم حاج قیصر خان گرانمایه - (2)

$
0
0

شخصیت رفتاری و فردی گرانمایه

نویسنده و محقق : محمدتقی معینیان

مرحوم گرانمایه فردی بود شیک پوش، خوش لباس، با لباس­ها و وضعیت ظاهری بسیار مرتب و تمیز، چهره­ای نورانی و گیرا داشت، نورانیت و هیبت ظاهری اش بسیار جذاب و دوست داشتنی بود، دارای قیافه­ای پر ابهت و چهره ای شاداب بود. هیچ وقت غم واندوه در رخسارش هویدا نبود

بسیار خوش خلق ، خوش سخن و خوش مشرب بود . وقتی شروع به سخن گفتن می­کرد، بدن شنونده از ذوق و اشتیاق شنیدن حرف­هایش لحظه به لحظه گرم تر و صدای این بزرگوار لحظه به لحظه برای شنونده گیراتر می شد.  

 گرانمایه فردی بود بسیار مؤدب، صمیمی و گرم، بی ادعا و خاکی، اهل مزاح و هم صحبتی با فقیر و غنی، ازدردهای درونی ونفسانی دوربودوکردارش ناروا نبود،تلاشهایش رنگ الهی داشت،به همین علت اهل تظاهر،تکبر،خودبینی وبیهوده گویی وبهانه جویی نبود تاکنون از احدی شنیده نشده (حتی نوکران و خدمه­اش) که مرحوم گرانمایه با کسی تندی کرده باشد یا به احدی توهین یا ناسزا گفته باشدفردی بود دارای اعمال صالح ،قلبی سلیم وعاری از هرگونه شرک،کفر،ریا،رشک،حقد،حسدوبخل.

قیافه ظاهری ورخسار روحانی و نورانیّت چهره­اش ، جذابیتی برایش بوجود آورده بود که در هر اجتماعی حاضر می­شد همه نگاه­ها به سمت اش جلب می­شد و همه محو تماشایش می­شدند. اگر در اجتماعی سخنی بر زبان می راند چون سخنانش حکایت از قلبی پاک ونیتی صاف می نمودحضار همه  شیفتة بیان شیرین و سخنان منطقی و مهربانه­اش می شد ند  واقعا فردی بودمجلس آراوانجمن آرا ....

مرحوم گرانمایه می­گفت :روزی از طرف شورای عالی استان به اتفاق چند نفر از اعضای شورا به مجلس شورای ملی رفتیم. در محل درب ورودی مجلس، تعدادی عکاس منتظر ورود دکتر ریاضی رئیس مجلس بودند تا از وی عکس بگیرند، بر حسب اتفاق زمانی که آقای ریاضی از خودرو پیاده شد و به سمت درب ورودی مجلس آمد،

من هم، یک پیرمرد روستائی در گوشه­ای از محوطه ظاهر شدم، عکاسان با دیدن من، دکتر ریاضی را رها کردند و همه به سمت من برای گرفتن عکس هجوم آوردند. بنظرم یا مرا با دکتر ریاضی اشتباه گرفته بودند و یا شاید عکاسان ، تا آن زمان پیرمرد (فرتوت و موی سپید روستائی مثل من ندیده بودند.) 

ا

ادامه دارد.....

 

خومونی

$
0
0
سلام
برخی از دوستان می پرسند توافق چی شد؟!
حقیقتش اینکه دولت آمریکا باتوجه به مهلت کنگره برای بررسی 30روزه  توافق ، حتما باید تا نیمه شب پنجشنبه توافق را به کنگره ببرد .بااین وضعیت و باتوجه به مواضع طرفین و منابع خودم توافق امشب تا60 درصد اعلام می شود . ولی یه مساله هم هست و ان اینکه صحبت هایی هست که اعلام توافق را بگذارند برای شنبه و یایکشنبه اما مساله کنگره را نمی دانم دولت امریکاچطور حل کند!! (مهلت 30روزه به 60روز تبدیل می شود)
همچنین خدمت دوستان عرض کنم هیات ایرانی تاکید شدید دارد حالاکه برداشتن تحریمها راتاحدودی پذیرفتید پس تحریم تسلیحاتی هم باید برداشته شود. البته اختلاف سنگینه اما امیدمی رود ایران تحریمهای تسلیحاتی را مدیریت شده و موردی قبول کند. فرانسه هم همچنان درحال باجگیری از ایران و متحدان خود(کاسب تحریم)!
به امید سربلندی ایران
Viewing all 216 articles
Browse latest View live